عنوان مقاله :
مظاهر سبحاني و نبوي شاه در پرتو جهانبيني استعاري ظلاللّهي در ديوان رشيدالدين وطواط
پديد آورندگان :
احمدي ، محمد دانشگاه ريكيو - گروه مطالعات ميانفرهنگي
كليدواژه :
استعاره , وطواط , ظل الله , خليفه الله , شاه , تحليل ارتباطي , نقد استعاري
چكيده فارسي :
در چند دهه اخير اقسام اسنادهاي مجازي و ساختارهاي تشبيهي، فارغ از نقش زيباييشناختي محضشان از منظر نقش عميق اجتماعي و فرهنگي مورد بررسي قرار گرفتهاند. در مطالعات ادبي اسنادهاي مجازي و ساختارهاي تشبيهي كه در اين مقاله با عنوان عام «استعاره» از آنها ياد خواهد شد، عموماً نقش زينتي صرف دارند و به عنوان يكي از مهمترين صناعات بلاغي در نظر گرفته ميشوند؛ باري، به نقش محوري استعاره در خلق نوعي ارتباط خاص براي القاي جهانبيني مشخصي كمتر توجه شدهاست. در دهههاي اخير مطالعات بسياري در رشتههاي مختلف نشان داده است كه استعاره يكي از مهمترين ابزارهايي است كه در طول تاريخ به وسيله آن پديدهها در جهان به واقعيّت يا دانش براي انسان تبديل شدهاند. به باور اين انديشمندان، هر استعارهاي ميتواند توصيفهاي متفاوتي از يك حقيقت ارائه دهد. به عبارت ديگر، استعارهها ادراك و تجربه انسان را به طرز خاصي تنظيم ميكنند كه نشاندهنده جهانبيني مشخصي نسبت به پديدهاي است. استعارهها از اين منظر بر پايه فرضيهها و ديدگاهها و ارزشگذاريهاي پنهان به وجود ميآيند و جهانبيني خاصي را به مخاطب القا ميكنند. در اين مقاله سعي شدهاست با تكيه بر نظريههاي معاصر درباره استعاره و با بررسي مظاهر سبحاني و نبوي شاه در ديوان رشيدالدين وطواط ـ شاعر صاحبنام قرن ششم هجري ـ، استعاره محوري اين جهانبيني كه مبناي توصيفهاي متنوّع و متفاوت اكثر قريب به اتفاق قصايد ديوان اوست تحليل و بررسي شود و از اين رهگذر شيوههاي ارتباطياي كه وي تحت تأثير استعاره مادر از آن بهره جستهاست، مشخص شود.