اندازه‌گيري قدرت بازارو حاشيه بازاري خرما با استفاده از مدل سازمان صنعتي جديد (مطالعه موردي استان خوزستان)

قدرت بازار را مي‌توان به عنوان توانايي يك بازيگر جهت كسب سودهاي اقتصادي بالاتر از نرمال دانست كه ناشي از عواملي چون موانع ورود به بازار، مسائل كارائي بازار ، مزيت هاي حق ثبت و اختراع و غيره مي‌باشد. در سال 1395سهم محصولات كشاورزي از صادرات غيرنفتي ۵/ ۱۳ درصد است كه از اين رقم سهم صادرات خرما ۴ درصد مي‌باشد. با توجه به اهميت اين صنعت، اين مقاله بر آن است تا به سنجش قدرت بازاري در اين صنعت با توجه به نااطميناني قيمت محصول بپردازد. داده هاي مورد نياز اين پژوهش در بازده زماني1380 تا 1395و از طريق سازمان جهاد كشاورزي و مركز آمار ايران جمع آوري گرديد. به منظور بررسي قدرت بازار و حاشيه بازاريابي خرما در استان خوزستان از چارچوب نظري اودنل استفاده شده است. روابط بلندمدت و كوتاه‌مدت نيز با استفاده از مدل خودتوضيح با وقفه هاي گسترده (ARDL) و مدل ضريب تصحيح خطا (ECM) بدست آمده است. يافته‌هاي تحقيق نشان مي‌دهد كه رفتار تعيين قيمت در بازار سطوح مزرعه و خرده‌فروشي خرماي استان رقابت ناقص است.