عنوان مقاله :
تحليل ِ«بوطيقاي شعرِ كلاسيك فارسي» و نگاهي انتقادي به شعرِ معاصر (با تكيه بر اشعار منثور)
پديد آورندگان :
توكلي دارستاني، حامد دانشگاه تربيت مدرس
كليدواژه :
بوطيقاي كلاسيك , شعرِ منثور , شعرِ منظوم , قاعده كاهي , قاعده افزايي , عناصر موسيقيايي
چكيده فارسي :
با ظهورِ اشعارِ منثور و سپيد، و با از ميان رفتنِ بسياري از ويژگيهاي شعر كلاسيك فارسي، سخت ميتوان ميان جملهاي از يك «رمان» و قسمتي از يك «شعر منثور» تفاوتي احساس كرد؛ با آنكه امروزه بسياري از نظريه پردازان، با بيان برخي خطِ تمايزها مانند عنصرِ «استعاري» و عنصرِ «مَجازي» خواستهاند تا بين شعر و ديگر متون ادبي، تمايز قائل شوند، به نظر مي رسد باز در اين مسئله، به بُنبستهايي برخورده اند. از مهم ترين خصايصِ شعر كلاسيك فارسي، عناصرِ موسيقيايي، وزني و عروضي آن است، كه با توجه به از ميان رفتن اين ويژگيها در شعر هاي منثور، بسياري از اشعار، از منظرِ ذات و صورت، با بسياري از داستانها و رمان ها قابل تمييز نيستند؛ در پژوهش حاضر، با بررسي برخي مؤلفه هاي شعر كلاسيك، نشان داده ميشود، كه اصرار بلاغيون و شاعران كلاسيك، بر عناصري چون وزنِ عروضي، آگاهانه و از روي تعمد بوده است و به همين دليل نيز به دنبال انقلاب در شعر نبوده اند و نمي خواسته از محدوديت ِ بحورِ عروضي رهايي يابند؛ از اين روي به بررسي انتقادي شعر سپيد و منثور خواهيم پرداخت و نشان خواهيم داد كه اينگونه از شعر، به دليل رهايي از عناصر موسيقيايي و عروضي، هرگز نمي تواند شعري كامل باشد و از منظر صورت و ذات با ديگر متون ادبي از جمله رمان و داستان و ...، قابل تمييز و تشخيص نيست.
عنوان نشريه :
زبان و ادب فارسي- دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج