بررسي موانع درك شده توسط صنايع كوچك و متوسط ( smes ) در همكاري فناورانه با دانشگاه‌ها

توسعه ارتباط بين دانشگاه و صنايع كوچك و متوسط (smes) به دليل پيامدهاي مثبتي كه در زمينه‌هاي اقتصادي و اجتماعي دارد اخيرا توجه سياست گذاران را به خود جلب كرده و تلاش‌هايي نيز در جهت ايجاد پيوندي اثربخش بين اين دو صورت گرفته است. علي رغم اين تلاش‌ها، به نظر مي رسد وضعيت فعلي اين رابطه مطلوب نيست، لذا تحقيق پيش رو به بررسي موانع درك شده در اين زمينه مي پردازد. بدين منظور پس از بررسي ادبيات موضوع و شناسايي برخي از اين موانع، پرسشنامه اي طراحي و بين صنعتگران/كارآفرينان شركت كننده در بيستمين كنگره سراسري همكاري‌هاي دولت، دانشگاه و صنعت براي توسعه ملي توزيع گرديد تا اهميت هر يك از اين موانع در ايجاد همكاري موثر بين دانشگاه و smeها از ديدگاه آنان مشخص گردد. همچنين با انجام مصاحبه‌هاي عميق با 10 نفر از كارشناسان فعال در اين زمينه و تجزيه و تحليل مصاحبه‌ها ضمن دستيابي به اشباع نظري و توقف مصاحبه‌ها، تحقيقات تكميل گرديد. يافته‌ها نشان مي دهد كه فقدان ساختار حمايتي و نهادهاي واسطه اي، تفاوت ديدگاه و موانع فرهنگي و نيز موانع مرتبط با فرآيندهاي اداري و مكانيزم‌هاي اجرايي و آموزشي در دانشگاه به ترتيب از مهم ترين موانع در توسعه همكاري‌هاي فناورانه دانشگاه و smeها مي باشند. همچنين براي تحليل اطلاعات از نرم افزار spss و براي مقايسه ي موانع همكاري از آزمون آماري تحليل واريانس فريدمن استفاده شده است

The development of the relationship between academia and small and medium-sized industries (SMEs) has recently attracted the attention of policymakers due to its positive consequences in the economic and social fields, and efforts have been made to establish an effective link between the two.