كليدواژه :
لحظه قطعي , گشتالت درماني , هنري كارتيه برسون , فردريك پرلز
چكيده فارسي :
اين پژوهش، به بررسي و تحليل رابطه بين نظريه "لحظه قطعي" هنري كارتيه برسون و نظريه روان‌شناختي "گشتالت درماني" مي‌پردازد كه توسط فردريك پرلز تدوين شده است. آنها معتقد بودند هر انساني بر حسب نيازهاي دروني خويش و از ديدگاهي فردي، ماهيت هستي را نظاره و ادراك مي‌نمايد؛ لذا جهت حصول به فرآيندي رهايي‌بخش و آفرينشي ناب، لازم است كه ساختار ذهني، كنش‌هاي حسي و بالأخص امر ديدن، هم‌راستاي آگاهي، به حيطه كنوني معطوف شود تا فرد در هر لحظه، آماده ثبت آن‌هاي بي‌تكرار باشد و در قبال حوادثي كه رخ مي‌دهد، متمركز و هوشيار بوده و در برابر آنچه به احساس درمي‌آيد، صادق و وفادار بماند. هدف اين مقاله كه با روش توصيفي- تحليلي و تطبيقي صورت گرفته و داده‌هاي آن به شيوه اسنادي و كتابخانه‌اي گردآوري شده، آن است كه با تشريح اين دو نظريه، به واكاوي وجوه مشترك "گشتالت درماني" و "لحظه قطعي" بپردازد. همچنين، دريابد كه زمينه‌هاي قابل‌انطباق يك رويكرد مرتبط با سلامت روان و ديدگاه منبعث از زيبايي‌شناسي بصري، توسط چه مؤلفه‌هايي قابل‌شناسايي هستند و كاركرد ارجاعي كدام عناصر ساختاري، بستر تطبيقي اين دو نظريه را امكان‌پذير مي‌سازد. با توجه به نتايج حاصله، بهبود كيفيات ارتباطي فرد و اعتلاي بصري ديدگان، مستلزم هم‌سويي و وحدت لايه‌هاي رواني مستتر در نهاد آدمي و بازيابي سازوكارهاي ارگانيزم انساني در زمان "حال" و لحظه "اكنون" است. به‌عبارتي، ادراك درست هستي در زمان، غليان آگاهي وجودي، آمادگي ذهني، هوشياري دائمي و صداقت ذاتي، علاوه بر تبيين ماهيت پنهان رويدادها، حقايقي را در باب خاستگاه تفكرات و تمايلات كنشگر آشكار ساخته كه نه‌تنها روان انسان را در نظمي ارگانيك و خودشكوفايي فطري به پالايش و توازن مي‌رسانند، بلكه به‌واسطه خلاقيتي بي‌بديل، كمتر شاهد تقليدهاي كم‌مايه و تكراري در دنياي هنر خواهيم بود.
چكيده لاتين :
This study investigates the correlation between Cartier Bressonchr('39')s "decisive moment" theory and "Gestalt therapy" psychological theory formulated by Frederick Perls. They believed that each human being observes and perceives the nature of being according to his or her inner needs and from an individual point of view; therefore, in order to achieve a liberating and pure creation process, it is necessary that the mental structure, the sensory actions, and especially the seeing, align with consciousness focusing on the current domain, so that the individual is ready to record them at all times and to be attentive and loyal to what is happening, and to be faithful to this. The purpose of this paper, which has been carried out by descriptive-analytical and comparative method and its data was gathered by the documentary and library manner, is to analyze the two aspects of Gestalt Therapy and determine the moment by defining these two theories. Also, it tries to find out what factors are identifiable by the adaptable contexts of a mental health-related approach and the aesthetic perspective of visual aesthetics, and what structural similarity provides a comparative context for the two contexts. Based on the results obtained, improving onechr('39')s communication skills and visual acumen requires the unification of the psychic layers deeper in the human entity and understanding the mechanisms of the human organism in now and the present. In other words, perception the being in time, the ebullience of existential consciousness, mental readiness, constant alertness and innate honesty, in addition to explaining the hidden nature of events, reveals facts about the origin of the thoughts and desires of the actor, which do not only make the human psyche in order, but also due to peerless creativity, we are less likely to see diminished and repetitive imitations in the art world.
