شماره ركورد :
1160292
عنوان مقاله :
تحليل ساختاري داستان‌هاي «زن زيادي» و «الزوار» بر اساس نظريه ساختارگرايانه تودوروف و برمون
عنوان به زبان ديگر :
بدون عنوان
پديد آورندگان :
سياوشي، صابره پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي , روزبهاني، حميده پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
تعداد صفحه :
35
از صفحه :
95
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
129
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
جلال آل احمد , يوسف ادريس , تحليل ساختاري , تودوروف , برمون
چكيده فارسي :
پيشرفت‌هاي نقد ادبي معاصر منجر به ايجاد مكتب ساختارگرايي با الهام از نظريات فردينان دو سوسور گرديد. در عصر حاضر تحليل ساختاري يكي از مهم‌ترين روش‌هاي تحليل داستان كوتاه به شمار مي‌آيد. ويژگي اين روش در آن است كه محقق پديده‌هاي گوناگون علم خود را به طور جداگانه و مستقل از يكديگر مورد مطالعه قرار نمي‌دهد بلكه همواره مي‌كوشد تا هر پديده را در ارتباط با ساير پديده‌هايي كه جزئي از آن‌هاست مورد مطالعه قرار بدهد. ساختارگرايي نظريه‌اي است كه به شناخت، مطالعه و بررسي پديده‌ها بر اساس قواعد و الگوهايي كه ساختار بنيادي آن‌ها را به وجود آورده مي­پردازد. نهضت ساختارگرايي با دستاوردهايي كه از فرماليست­ها كسب كرد، به روايت‌ شناسي اصالت عميقي بخشيد. اصطلاح روايت شناسي نخستين بار توسط تزوتان تودوروف به كار برده شده است. در اين مقاله دو داستان كوتاه «زن زيادي» نوشته جلال آل احمد و«الزوار» از يوسف ادريس انتخاب شده و هر يك بر اساس نظريات ساختارگرايانه تودوروف و برمون مورد تحليل قرار گرفته است و نشان مي­دهد كه ساختار روايي اين دو حكايت با نظريات اين دو ناقد ادبي منطبق است.
چكيده لاتين :
بدون چكيده
سال انتشار :
1399
عنوان نشريه :
مطالعات ادبيات تطبيقي
فايل PDF :
8191707
لينک به اين مدرک :
بازگشت