عنوان مقاله :
هويت يابي واژه ها در غزل هاي حافظ
پديد آورندگان :
باقري، خليل
كليدواژه :
زبان , استعاره , هويت , واژه , شمس الدين محمد حافظ
چكيده فارسي :
زبان به عنوان يك جريان سيال و تاويل پذير ، از توانش ها ي پنهان و آشكاري بر خورداراست .استمرار حيات واژگان يك زبان عمدتا با عدم تطابق سطوح زباني آن ارتباط دارد،بنا بر اين بعضي از شعرا با توسل به هنر استعاره ، ضمن تحكيم جايگاه واژه ها در زبان ، معني آن را از هرگونه گمانه زني هاي عجولانه دور نگه مي دارند. غرض نگارنده ازهويت يابي واژه ها، توجه شاعر به اهميت وجه كم رنگ سازي و بعضا پنهان سازي معني قطعي واژه هاست كه در پرتو استعاره حاصل مي شود. حافظ از جمله شعرايي است ، كه نه تنها برخي از واژه ها را از سياه چاله هاي گمنامي نجات داد،بلكه با بازنمايي جديدي از فضاي عصر خود و با رويكردي مبتني بر استمرار؛ مدل فرهنگي و اجتماعي نوي را بنا مي نهد. در همين راستا در شعر او به واژه هاي متعددي از جمله:« وحشي و ضع ، هر جايي ، چشم دريده،دهان گشاده، انگشت نما،خود فروشي ، هرزه گرد، جماش و ....» بر مي خوريم كه با كم رنگ سازي معناي قاموسي؛ هر يك ازآن ها را بر صدر مي نشاند..و بنا به تعبير خود، قباي حسن فروشي را برازنده آن ها مي نمايد.لذا اين مقاله بر آن است تا نمونه هايي از اين جريان هنري را در غزل هاي حافظ تحليل نمايد.و به اين پرسش پاسخ دهد كه :چگونه مي توان با توسل به هنر استعاره به چنين هويتي در واژه ها دست يافت؟
عنوان نشريه :
زبان و ادب فارسي- دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج