عنوان مقاله :
ارتباط سواد سلامت با كيفيت زندگي در بيماران مبتلا به آسم
پديد آورندگان :
كاظمي ، مينا دانشگاه آزاد اسلامي واحد يزد - دانشكده علوم پزشكي , برخورداري شريف آباد ، معصومه دانشگاه آزاد اسلامي واحد يزد - دانشكده علوم پزشكي - گروه پرستاري , نصيرياني ، خديجه دانشگاه علوم پزشكي شهيد صدوقي يزد - مركز تحقيقات پرستاري و مامايي, مركز تحقيقات مادر و كودك - گروه پرستاري , فلاح زاده ، حسين دانشگاه علوم پزشكي شهيد صدوقي يزد - دانشكده بهداشت - گروه آمار زيستي و اپيدميولوژي
كليدواژه :
سواد سلامت , كيفيت زندگي , آسم
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: سواد سلامتي به عنوان ظرفيت فرد براي كسب، تفسير و درك اطلاعات اوليه و خدمات سلامتي تعريف ميشود كه بر تصميمگيريهاي مرتبط با سلامتي اثرگذار است. آسم از بيماريهاي مزمن شايع بوده و كيفيت زندگي بيماران را تحت تأثير قرار ميدهد. هدف اين پژوهش تعيين ارتباط سواد سلامت با كيفيت زندگي در بيماران مبتلا به آسم مراجعهكننده به درمانگاههاي دانشگاه علوم پزشكي شهيد صدوقي شهر يزد در سال ۱۳۹۷ بود. روش بررسي: پژوهش حاضر يك مطالعه همبستگي توصيفي بود. تعداد ۳۰۰ بيمار مبتلا به آسم با روش نمونهگيري تصادفي ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوري داده، پرسشنامههاي اطلاعات جمعيت شناختي، كيفيت زندگي و سواد سلامت بود كه به صورت خودگزارشدهي تكميل شد. دادهها با SPSS نسخه ۱۶و آمار توصيفي و استنباطي تحليل شدند. يافتهها: بر اساس يافتهها، بيشتر بيماران زن (52.3%)، متأهل (87/3%) با ميانگين سني 11.08 ± 43.9 بودند. همچنين بيشتر (73.3%) واحدهاي مورد پژوهش براي دريافت مطالب مرتبط با بيماري آسم از گزينه پرسيدن از پزشك و كاركنان بهداشتي و درماني استفاده ميكردند. ميانگين سواد سلامت 28.55 ± 100.78 بود و بيشترين نمره مربوط به مؤلفه ارزيابي (68.5) و كمترين نمره مرتبط با مؤلفه دسترسي (55.36) بود. همچنين سواد سلامت بيشتر واحدهاي مورد پژوهش (45%) ناكافي بود. ميانگين نمره كيفيت زندگي 5.32 ± 46.91 بود و كمترين ميانگين به بعد جسمي (2.88 ± 10.66) و بيشترين ميانگين به بعد نگراني در مورد سلامتي (2.88 ± 17.41) اختصاص داشت. بين سواد سلامت و مؤلفههاي آن با كيفيت زندگي و ابعاد آن ارتباط آماري معنيداري يافت نشد (0.05 P). نتيجهگيري كلي: بر اساس يافته ها، سطح سواد سلامت و كيفيت زندگي مبتلايان به آسم رضايتبخش نبوده و بين سواد سلامت و مؤلفههاي آن با كيفيت زندگي و ابعاد آن ارتباط معنيداري وجود نداشت، لذا نياز است براي درك بهتر و عميقتر، مطالعاتي جهت بررسي عوامل ميانجي كه ممكن است بر اين متغيرها تأثيرگذار باشد، انجام شود. همچنين با تدوين برنامههاي جامع، ايجاد مواد آموزشي ساده و قابل فهم و مداخلات روانشناسي كارآمد ميتوان موجبات توسعه مهارتهاي سواد سلامت و ارتقاي كيفيت زندگي مبتلايان به آسم را فراهم نمود.
عنوان نشريه :
پرستاري ايران
عنوان نشريه :
پرستاري ايران