عنوان مقاله :
برداشت هاي عرفاني مولوي از داستان قرآني حضرت يوسف در مثنوي
پديد آورندگان :
حاتمي، علي دانشگاه آزاد اسلامي ساوه , فرخزاد، ملك محمد دانشگاه آزاد اسلامي ساوه
كليدواژه :
قرآن , مثنوي , يوسف , زليخا , مصر
چكيده فارسي :
يكي از دلايل پيدايش و شكل گيري زبان عرفاني، رويكرد تأويلي است كه در قرآن وجود دارد، زيرا در قرآن، بخش زيادي از مفاهيم در قالب داستان بيان شده است، يكي از اين داستان ها داستان حضرت يوسف است. براساس سورهي يوسف در قرآن، زندگي حضرت يوسف(ع)، مشحون از حوادث و رويدادهاي تلخ و شيرين است؛ مولانا از رويدادهاي مختلف زندگي يوسف برداشتي عرفاني دارد و در مثنوي، بسياري از اين رويدادها و شخصيت ها را به صورت رمز و تمثيل به كار برده است. در اين پژوهش سعي شده اين برداشتهاي عرفاني و رمزها و تمثيلها، كشف و بيان شود و بدين منظور، نخست داستان يوسف در قرآن به خوبي مطالعه و پس از فيشبرداري و دستهبندي ابيات مربوط به يوسف(ع) در مثنوي، بر اساس سير تاريخي رويدادها، متن اصلي نوشته شد. يوسف در مثنوي، نماد روحي است كه در چاه ظلماني جسم گرفتار ميشود، سپس با رسن عنايت حق، از اين چاه بيرون مي-آيد و به سوي مصر كمال ميرود. خوابها و تعبيرهاي آن هم، اشاره به كشف و شهود عرفاني يوسف يعني عارف و انسان كامل دارد؛ از نظر مولانا، خواب و رؤيا دريچهاي است به سوي عالم كشف و شهود و وحي و الهام و موجب گشايش و رهايي روح از زندان تن و دنيا ميشود. و زليخا نماد و رمز سالكي است كه از پل عشق مجازي به عشق حقيقي و از مظهر جمال حق، كه همان يوسف(انسان كامل) است، به سرچشمه ي حقيقت مي رسد.
عنوان نشريه :
زبان و ادب فارسي- دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج