عنوان مقاله :
تبيين و تحليلي انتقادي بر رابطۀ «مرگانديشي» با «معناي زندگي» در فلسفۀ كركگور
پديد آورندگان :
خدري ، غلامحسين دانشگاه پيام نور واحد تهران - گروه فلسفه
كليدواژه :
جعل معنا , سپهر ايمان , كركگور , كشف معنا , مرگانديشي , معناي زندگي
چكيده فارسي :
كركگور از پايهگذاران مكتب اگزيستاسياليسم و از جملۀ كساني است كه از سويي با رويكردي انتقادآميز به مبادي مسيحيت موجود و از سوي ديگر، با نقدي بنيادين بر روش عقلاني در حوزۀ «دين»، مشتاقانه در پي يافتن معناي شورمندانهاي براي زندگي است. از منظر وي زندگي معنادار سخت پيچيده در زندگي ديني و بهعبارتي حيات و ممات انسان در سپهر ايماني است و دقيقاً در همين راستا بوده كه وي جستوجوگري واقعي براي به چنگ آوردن بنمايۀ اصيل و معناداري براي حشر و نشر در حياتي نو و بالنهايه كسب ايمان شورمندانه به خداست. او با تأملي مؤمنانه و با غور در انديشهاي عميق معطوف به «مرگ» در سه ساحت استحساني، اخلاقي و ديني دست يازيده تا سرانجام در يك سير ديالكتيكي استعلايي به سپهر ايمان ديني برسد كه در آن سپهر، فرد فقط در ارتباط با امر مطلق و به تعبير خودش «يكه در برابر يكه» به سر برده و در بالاترين كمال معناداري زندگي كه همانا مرحلۀ زندگي اصيل يا اگزيستانسياليستي است، در ساحل امن ايمان متعبدانه بسان قهرمان تراژيكش حضرت ابراهيم(ع) آرام گيرد. مقصود اين خامه ضمن تبيين و تحليلي انتقادي بر انديشۀ فيلسوف متأله دانماركي در نسبتسنجي ميان دو جوهرۀ مذكور، در اين نكته بنيادين است كه «مرگانديشي» بشر، تنها رهاوردش ميتواند صرفاً امكان و ظرفيتي براي وصولش به ساحت ديني باشد و در حقيقت دستيابي و چنگ زدن به ارزشها و فطرت الهي (كه به وديعه در ماهيت انسان به امانت نهاده شده) است كه ميتواند بنمايههاي اصيلي را براي كركگور به ارمغان بياورد. نكتۀ ظريف ديگر اينكه رويكرد او به «جعل معنا» در تبيين مقصود از معناي زندگي بهجاي «كشف معنا» ميتواند رويكرد سلطهجويانهاي براي انسان معاصر رقم بزند، چنانكه تاريخ سيطرهطلبانۀ انسان جديد، گواهي صادق بر اين مدعاست..