عنوان مقاله :
بررسي ديدگاه ملاشمساي گيلاني در مورد علم خداوند
پديد آورندگان :
موسوي خسروي ، الياس دانشگاه تهران، پرديس فارابي , كبير ، يحيي دانشگاه تهران، پرديس فارابي - گروه فلسفه و عرفان
كليدواژه :
علم اجمالي , علم پيشين خداوند , علم حضوري اقوي , علم خداوند به ذاتش
چكيده فارسي :
ملاشمساي گيلاني، يكي از چهرههاي درخشان و نامدار سدۀ يازدهم هجري، در مكتب فلسفي اصفهان است كه همچون بسياري از بزرگان حكمت در عصر خودش، از جمله ملاصدرا و ميرداماد، در تمسك جستن به آيات و روايات، براي اثبات مباحث فلسفي، دستي توانا داشت. او كه از شاگردان نامي ميرداماد بود، بيشترين تأثير را نيز از او پذيرفت و سبك مشاييان و مبناي فكري آنها را از محضر او آموخت. ملاشمسا در برخي از مباحث فلسفي از قبيل: اصالت وجود، حركت جوهري، علم پيشين خداوند و علم خداوند به ذاتش، با بسياري از حكماي بزرگ (بهويژه رئيس بزرگترين مكتب عصر خود يعني ملاصدرا) به مخالفت پرداخت و گاهي نظريات منحصر بهفرد و مخالف با آنها بيان كرده است. ملاشمسا در زمينۀ رابطۀ صفات ذاتي با ذات، همچون معتزله، مشاييان و ملاصدرا قائل به عينيت صفات ذاتي با ذات است. او در حوزۀ علم پيشين خداوند به موجودات، قائل به قسم سومي (نه حصولي و نه حضوري) بود كه همان ذات بحت و بسيط خداوند است و وجود موجودات را در تبيين علم خداوند، لغو و بياعتبار ميداند، ملاشمسا، علم خداوند به ذاتش را حضوري اقوي ميداند و كاربرد علم اجمالي به معناي مشهور نزد حكما را در مورد خداوند جايز نميداند كه مقالۀ حاضر به روش كتابخانهاي در صدد ايضاح ديدگاه ملاشمسا در حوزۀ علم خداوند است.