عنوان مقاله :
عوامل هستي شناسانۀ زبان با مسئلۀ فهم از ديدگاه مولانا بر اساس نظريۀ گئورگ گادامر
پديد آورندگان :
برومندي، آرزو دانشگاه آزاد اسلامي ساوه - دانشكده علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي , فهيمي، رضا دانشگاه آزاد اسلامي ساوه - دانشكده علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي , فرخزاد، ملك محمد دانشگاه آزاد اسلامي ساوه - دانشكده علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
مولانا , محمد مولوي , فهم , زبان , هرمنوتيك فلسفي , مثنوي , گئورگ گادامر
چكيده فارسي :
زبان واسطه يا رسانهاي است كه جهان به مدد آن خود را ميگشايد، زبان فقط ابژه (ابزاري) در دست ما نيست، بلكه حافظ سنت و واسطهاي است كه همراه با آن ما وجود داريم و خود را درك ميكنيم. تأثير زبان بر ما به گونهاي است كه ما از تأثير آن بر خود آگاه نيستيم. تفسير ما از جهان، امري زباني است. در واقع زبان نشانۀ واقعي محدوديت ماست. زبان همواره ما را احاطه كرده است؛ گادامر لحظۀ تكوين فهم را لحظۀ همزباني مينامد، لحظهاي كه زبان مفسر با زبان اثر آميخته و ممزوج شده و زباني مشترك پديد ميآيد، از نظر گادامر در رويارويي با متن ما چنان محو معنا ميشويم كه نقش زبان را فراموش ميكنيم. مولانا در مقام يك شاعر و عارف بلندپايه بيش از ديگران در باب زبان و كمّ و كيف فهم حاصل از آن سخن گفته است اين امر تنها از آنرو نيست كه او شاعر است بلكه از آن جهت است كه وي در مقام يك عارف عاشق ناگزير بوده است با سخنگويي و زبان آوري ، دريافتها و تجارب خود را بيان كند. نتايج اين پژوهش كه به شيوۀ توصيفي – تحليلي و برپايۀ دادههاي كتابخانهاي و روش سندكاوي به دست آمده است نشان ميدهد كه مولانا همراستا با تئوري هرمنوتيكي فهم گئورگ گادامر زبان را امري نارسا در مسئلۀ فهم ميداند.
عنوان نشريه :
زبان و ادب فارسي- دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج