تأثير حاد مصرف مكمل جدوار (Zedoary) و يك وهله فعاليت وامانده‌ساز بر برخي از شاخص‌هاي آسيب عضلاني مردان هندباليست

مقدمه: كوفتگي عضلاني تأخيري تجربه اي معمول و شايع پس از انجام فعاليت غيرمعمول و وامانده سازي است. هدف: هدف از اين مطالعه بررسي اثر حاد مصرف مكمل جدوار و يك وهله فعاليت وامانده ساز بر برخي از شاخص هاي آسيب عضلاني مردان هندباليست بود. روش بررسي: اين مطالعه در قالب يك طرح نيمه تجربي و دو سو كور به طور تصادفي انجام گرفت. 12 مرد هندباليست (ميانگين سنيِ 1/56±21/42 سال، قد 5/85±186 سانتي متر، وزن 10±83/25 كيلوگرم، نمايه توده بدنيِ 2/93 ±24/09 كيلوگرم بر مترمربع) در 2 گروه مكمل (جدوار) و دارونما (مالتودكستريين) قرار داده شدند. نمونه هاي خوني از آزمودني ها قبل (صبح ناشتا) و بلافاصله بعد از انجام پروتكل بيشينه بروس جمع آوري شد. در مرحله بعد گروه مكمل روزانه 3 كپسول 500 ميلي گرمي جدوار و گروه كنترل روزانه 3 كپسول 500 ميلي گرمي مالتودكسترين به مدت هفت روز مصرف كردند. 24 ساعت پس از مصرف آخرين كپسول، آزمودني ها پروتكل بيشينه بروس را تا حد واماندگي انجام دادند و همانند مرحله اول نمونه هاي خوني قبل و بلافاصله بعد از انجام مرحله بيشينه بروس جمع آوري شد. نتايج: نتايج نشان داد غلظت كراتين فسفوكيناز (CPK) سرم بعد از يك هفته مصرف مكمل در هر دو گروه مكمل و كنترل افزايش داشت؛ اما غلظت لاكتات دهيدروژناز (LDH) هردو گروه مكمل و دارونما كاهش داشت. اين افزايش و كاهش در آنزيم هاي CPK و LDH معني دار نبود (0/05 P). نتيجه گيري: به نظر مي رسد مصرف حاد مكمل جدوار و فعاليت وامانده ساز تأثير معني داري بر مقادير كراتين كيناز و لاكتات دهيدروژناز در مردان هندباليست ندارد.