عنوان مقاله :
سياست خارجي دست نشانده و فروپاشي رژيم پهلوي واكاوي برداشت شاه از نقش ملي
پديد آورندگان :
حميدي، سميه دانشگاه بيرجند - گروه علوم سياسي , شايسته راد، جواد دانشگاه بيرجند - گروه علوم سياسي
كليدواژه :
نقش ملي , فروپاشي , دستنشانده , سياست خارجي , شاه , رژيم پهلوي
چكيده فارسي :
سياست خارجي به فعاليتهاي برونمرزي يك دولت در ارتباط با ساير واحدهاي سياسي در نظام بينالملل اطلاق ميشود. سياست خارجي ايران با پايان جنگ جهاني دوم بر مبناي سياستهاي متفقين تعيين و اجراء ميشد. پس از كودتاي 28 مرداد، سياست ناسيوناليسم مثبت در پرتو اتحاد و ائتلاف با آمريكا، مبناي سياست خارجي حكومت پهلوي قرار گرفت. پس از كودتا، نقش شاه در عرصه سياست ايران پررنگتر شد؛ بهگونهاي كه او خود سكان سياست خارجي را به دست گرفت. نوشتار حاضر ميكوشد تا با اتكاء به نظريه هالستي و تحليل سخنان و مكتوبات پهلوي دوم، برداشت او از نقش ملي و جايگاهش در جهتدهي سياست خارجي ايران را نشان دهد. وي با برگزيدن استراتژي اتحاد و ائتلاف با آمريكا و در پيش گرفتن نقش ژاندارمي منطقه، سياست خارجي وابسته و دستنشاندهاي در جهت منافع اين كشور اتخاذ نمود.
عنوان نشريه :
تاريخ روابط خارجي