اثربخشي آموزش شناختي مبتني بر مفروضه ها بر نگرش به بي معنايي زندگي و سرسختي روان شناختي زنان سرپرست خانوار

Effectiveness of grouping Cognitive training based on assumptions and rules on nonsense attitude to

هدف پژوهش بررسي اثربخشي آموزش شناختي مبتني بر مفروضه ها بر نگرش به بي معنايي زندگي و سرسختي روان شناختي زنان سرپرست خانوار بود. روش: طرح، نيمه آزمايشي از نوع گروه هاي كنترل نامعادل و جامعه آماري كليه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش كميته امداد همدان در سال 1395 بودند. نمونه 30 نفر از زنان سرپرست خانوار بودند كه به صورت هدفمند انتخاب و به - صورت تصادفي در دو گروه كنترل و آزمايش جايگزين شدند. جهت اندازه - گيري متغيرها از پرسشنامه هاي ديدگاه هاي شخصي كوباسا (1998) و نگرش به زندگي (1973) استفاده شد. ابتدا دو گروه مورد پيش آزمون قرار گرفتند، سپس مداخله آزمايشي براي گروه آزمايش انجام و نهايتا پس آزمون براي دو گروه اجرا گرديد. يافته ها: نتايج تحليل كوواريانس نشان داد بين دو گروه در پس۔ آزمون مؤلفه ي مبارزمجويي تفاوت معناداري وجود ندارد، اما تفاوت در مؤلفهي تعهد معنادار است. همچنين آزمون براي نمره هاي افتراقي نشان داد تفاوت ميانگين در نگرش به زندگي، سرسختي روانشناختي و مؤلفهي كنترل بين دو گروه معني دار است. نتيجه گيري: بنابر اين آموزش شناختي مبتني بر مفروضه ها باعث افزايش سرسختي و كاهش نگرش به بي معنايي زندگي در زنان سرپرست خانوار شده است. مي توان از اين آموزش به عنوان يك مداخله مؤثر به منظور كاهش نگرش به بي معنايي زندگي و افزايش سرسختي روانشناختي در زنان سرپرست خانوار استفاده كرد.

was determine the effectiveness of Aim: The aim grouping cognitive training based on assumptions on nonsense attitude to life and hardiness Female households. with experimental quasi- was Plan Method: nonequivalent control group. The statistical populations consisted of Female households covered by Relief Committee of Hamadan in 1395. The sample size were 30 Female households thah with purposive sampling selected and randomly replaced in two experimental and control groups. At first, two groups were pre-test, then an for the was performed experimental intervention experimental group and finally, a post-test was performed for two groups. Data collection tools were personal views survey and attitude to life. Findings: Results of analysis covariance showed that there was no significant difference challenging, but there was between two groups in significant difference between two groups in commitment. Also, according to t-test results for the differential score, the mean difference in attitude to life, hardiness and control component, between the two groups is significant. Conclusion: training the cognitive skills is remarkably effective in hardiness and nonsense attitude to life of female households.