عنوان مقاله :
تخمين ردپاي كربن و پتانسيل گرمايش جهاني در نظامهاي توليد برنج
عنوان به زبان ديگر :
Estimation of the Carbon Footprint and Global Warming Potential in Rice Production Systems
پديد آورندگان :
دستان، سلمان پژوهشكده بيوتكنولوژي كشاورزي ايران - بخش كشت بافت و انتقال ژن، كرج , سلطاني، افشين دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي - دانشكده توليدات گياهي - گروه زراعت، گرگان , نورمحمدي، قربان دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي - گروه زراعت، تهران , مدني، حميد دانشگاه آزاد اسلامي واحد شهر قدس - دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي - گروه زراعت، اراك , يدي، رضا دانشگاه پيام نور اراك - دانشكده كشاورزي - گروه كشاورزي
كليدواژه :
برنج , تغيير اقليم , ردپاي كربن , گازهاي گلخانهاي , محيط زيست
چكيده فارسي :
مديريت صحيح مي تواند باعث افزايش بهره ري و كاهش ردپاي كربن
شود. هدف از ين پژوهش، تخمين ردپاي كربن و گرمايش جهاني در
نظامهاي توليد برنج است. در اين آزمايش نظام هاي كاشت فشرده
(SRI)، بهبود يافته و رايج منطقه (سنتي) در مزرعه توليد برنج واقع در
شهرستان نكا بررسي شدند. تمامي عمليات زراعي و اطلاعات مربوط به
روشهاي توليدي و مقادير مختلف مصرف نهاده ها (ورودي ها) در سال
1391 ثبت و بررسي شدند. نتايج نشان داد كاه متوسط پتانسيل
گرمايش جهاني (GWP) در سه نظام كاشت برابر 2803/25 كيلوگرم
معادل CO2 در هكتار بود. بيشترين و كمترين GWP در نظام هاي كاشت
فشرده و رايج منطقه مشاهده شد. GWP در واحد انرژي ورودي در نظام
كاشت فشرده حداقل و در نظام كاشت رايج منطقه و حداكثر بود.
نظام هاي كاشت رايج منطقه و فشرده به ترتيب بيشترين و كمترين
GWP در واحد انرژي خروجي را داشتند. كمترين و بيشترين ردپاي
كربن در واحد وزن نيز در نظامهاي كاشت فشرده و رايج منطقه به دست
آمد. بنابراين، شيوه صحيح مديريت مزرعه در نظام توليد فشرده به
كاهش انتشار گازهاي گلخانه اي، پتانسيل گرمايش جهاني و ردپاي كربن
منجر شد.
چكيده لاتين :
Optimal management approaches can be adopted in order to
increase crop productivity and lower the carbon footprint of
grain products. The objective of this study was to estimate the
carbon (C) footprint and global warming potential of rice
production systems. In this experiment, rice production
systems (including SRI, improved and conventional) were
studied. All activities, field operations and data in production
methods and at different input rates were monitored and
recorded during 2012. Results showed that average GWP
across production systems was equal to 2803.25 kg CO2-eq ha-
1. The highest and least GWP were observed in the SRI and
conventional systems, respectively. GWP per unit energy
input was the least and most in SRI and conventional systems,
respectively. Also, the SRI and conventional systems had the
maximum and minimum GWP per unit energy output,
respectively. SRI and conventional system had the greatest
and least GWP per unit energy output, respectively. Therefore,
the optimal management approach found in SRI resulted in a
reduction in GHGs, GWP and the carbon footprint.