بررسي رابطه سبك هاي تفكر و سبك هاي يادگيري با جهت گيري هدف دانش آموزان دختر دوره دوم دبيرستان هاي تبريز

هدف از پژوهش حاضر، بررسي رابطه بين سبك هاي تفكر و سبك هاي يادگيري با جهت گيري هدف دانش آموزان دختر دوره دوم دبيرستان هاي تبريز مي باشد. در اين پژوهش از روش تحقيق همبستگي استفاده شده است. جامعه آماري تحقيق شامل كليه دانش آموزان دختر دوره دوم دبيرستان هاي تبريز بود كه تعداد 333 دانش آموز نمونه به روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند. ابزارهاي پژوهش، پرسشنامه سبك تفكر استرنبرگ واگنر ) 1991 م( و سبك هاي يادگيري كلب و جهت گيري هدف اليوت و مك گريگور ) 2001 م( بود. نتايج نشان داد از بين سبك هاي تفكر، سبك تفكر جزئي، آزاد انديش، محافظه كار، سلطنتي، اوليگارشي، آنارشيست، دروني و بيروني با جهت گيري هدف دانش آموزان دختر رابطه مثبت معني دار و بين سبك تفكر كلي و سلسله مراتبي با جهت گيري هدف، رابطه معكوس معني داري وجود دارد. ولي بين سبك تفكر قانوني، اجرائي و قضائي با جهت گيري هدف رابطه معني داري وجود ندارد. همچنين بين سبك يادگيري تجربه عيني و مشاهده تأملي با جهت گيري هدف دانش آموزان دختر رابطه مثبت معني داري وجود دارد؛ ولي بين سبك يادگيري مفهوم سازي انتزاعي و آزمايشگري فعال با جهت گيري هدف دانش آموزان دختر رابطه معني داري وجود ندارد؛ بنابراين به طور كلي مي توان گفت بين سبك هاي تفكر و سبك هاي يادگيري با جهت گيري هدف دانش آموزان رابطه وجود دارد.