عنوان مقاله :
سوبژكتيويته در فلسفه دكارت
پديد آورندگان :
رحمتي ، اله يار دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات , ضياء شهابي ، پرويز دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - گروه فلسفه , داوري اردكاني ، رضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - گروه فلسفه
كليدواژه :
سوبژكتيويته , سوژه , ابژه , دكارت , من انسان
چكيده فارسي :
سوبژكتيويته عبارت است از اصالت من انسان در قلمروهاي معرفت شناسي، جهان شناسي، اخلاق، زيبا شناسي، هنر، دين و علم. شكاكيت عمومي دكارت اورا به سوبژكتيويته رهنمون شد، زيرا او بعد از شك در همه چيز، وجود خود را به صورت اولين و تنها موجود يقيني يافت و بر همين پايه، قضيۀ« مي انديشم پس هستم» را شالوده هر نوع شناختي و هرگونه موجودي در عالم، از جمله وجود خداوند و اشياي جسماني، قرار داد. دكارت عقل آدمي را در مسئله شناخت،بي نياز از غير خود دانست و در اين راستا براي شكل دادن به ساختمان علم، فقط به سراغ مفاهيم فطري ذهني مي رود، مفاهيمي كه تنها با قاعده ي وضوح و تمايز، كه خود برگرفته از ذهن آدمي است، مي توان بدانها دست يافت.اصالت سوژه (من انسان)، تمام بخش هاي فلسفه دكارت را دربرگرفته و در اين فلسفه تمام جهان، به صورت مجموعه اي از ابژه ها، خودنمايي مي كند و عالم جز تصويري كه آدمي از آن ساخته است، حقيقت ديگري ندارد. بنابراين، يگانه سوژه حقيقي، چيزي نيست جز من انساني و لذا گستره سوبژكتيويته در فلسفه دكارت كاملاً مشهود است. فلسفه دكارت با چنين نگاه سوبژكتيوي فلسفه جديد غرب را به مسيري نو انداخت. از اين رو دوران جديد را، دوران سوبژ كتيويسم ناميده اند.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي- دانشگاه تبريز
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي- دانشگاه تبريز