بررسي مقايسه‌اي مفهوم عدالت در انديشه ايرانشهري و انقلاب اسلامي

عدالت از مفاهيم اساسي و بنيادين در انديشه سياسي و شيوه حكومت گري، به عنوان آرماني بشري همواره مورد توجه و تأمل منظومه‌هاي فكري و انديشمندان گوناگون بوده است.هدف پژوهش حاضر اين است كه مروري اجمالي بر سير تحول مفهومي عدالت در چند خاستگاه انديشه‌اي تاثيرگذار درطول تاريخ انداخته و ضمن بررسي و تبيين جايگاه آن در دو انديشه ايرانشهري و انقلاب اسلامي، نظرات و ديدگاه‌هاي برخي از صاحب نظران هركدام از اين دو ساحت انديشه‌اي در تاريخ سياسي و اجتماعي ايران زمين را در برابر روي خوانندگان و علاقه مندان اين عرصه قرار دهد. پرسش اصلي اين پژوهش اين است كه: مفهوم و مؤلفه ي عدالت در انديشه ايرانشهري و انقلاب اسلامي چگونه شاخص بندي شده و معرفي مي‌شود؟فرضيه پژوهش نيز اين خواهد بود كه عدالت يا همان «داد» در انديشه ايرانشهري با مفهوم «اشه» پيوند خورده و منظور از آن، حفظ نظام هستي و كيهاني است كه در عرصه اجتماعي به شكل امنيت و دفع ظلم معنا مي‌يابد.از ديگر سو مفهوم عدالت در انديشه انقلاب اسلامي كه برگرفته از منابع اصيل دين اسلام است، به معناي قرار گرفتن هر چيز در جاي خويش و بهره مندي بشر از آن استحقاقي كه بواسطه خلقتش به او داده شده است، معنا و قوام مي‌يابد.ضمنا روش مورد استفاده در اين پژوهش،روش كيفي با رويكردي تحليلي توصيفي مي‌باشد.