عنوان مقاله :
مصداقهايي از مفهوم گروتسك در حكايتهاي مثنوي
پديد آورندگان :
حسيني ، فرشته السادات دانشگاه اصفهان
كليدواژه :
گروتسك , مولانا , مثنوي , حكايت , تقابل , طنز
چكيده فارسي :
وسعت انديشۀ مولانا اقيانوس بيكراني است كه روندگان بحر حقيقت را قادر ميسازد تا به هر كرانۀ آن لنگر اندازند و فراخور انديشه و توان خويش مرواريد معاني عرفاني را صيد كنند. انديشهاي كه برانگيزانندۀ حسي از سقوط بشريت است. سقوطي كه مقدمۀ صعودي آگاهانه و هشيارانه به تعالي و خودشناسي است. او با طنزي زيركانه و كاربرد تضاد و تناقض، اغراق، آميختگي عناصر انساني و حيواني، بيان واقعگرايانۀ عناصر خيالي، ادبيات پورنو و ركيك و احضار ابعاد شيطاني، داستان سقوط انسان و ناتواني او در شناخت حقيقت را بيان ميكند و با برافكندن نقاب گنهكاري چهرۀ حقيقي خداپرستي را نشان ميدهد. اين شيوۀ بيان به گروتسك شهرت دارد؛ شيوهاي كه ماهيتي غمبار و مشمئزكننده دارد، در عين حال خنده را در مخاطب برميانگيزد، خندهاي خالي از شوق و شادي كه ابزاري براي نشان دادن ضعفها، كمبودها، دردها و بيعدالتيهاست و با برانگيختن احساساتي متضاد، پاسخ مغشوش و دوگانۀ مخاطب را موجب ميگردد و او را به تعمق و تفكر واميدارد. در اين مقاله نويسنده پس از تعريف گروتسك و ويژگيهاي آن، به روش توصيفيتحليلي، به بررسي مصداقهايي از اين گونه در انديشه و افكار مولانا پرداخته و به اين نتيجه رسيده است كه حضور عناصر گروتسك در حكايتهاي مولانا انكارناپذير است. او بامحور قرار دادن شخصيت و موقعيتو تقابل آنها و بهرهگيري از كاركردهاي متعدد گروتسكي، مفاهيم عرفاني ژرف و عميقي را بيان ميكند كه به عشق حقيقي و تكامل انسان منتهي ميشود.