عنوان مقاله :
بررسي تطبيقي نقش اعتبارات خرد در توسعه روستايي نواحي كوهستاني و دشتي (مورد مطالعه: دهستانهاي كارده و ميان ولايت شهرستان مشهد)
عنوان به زبان ديگر :
The role of microcredits in the development of mountainous and plain rural areas (A case study of the villages of Kardeh and Miyan-velayat in the Mashhad County)
پديد آورندگان :
جوانشيري، مهدي دانشگاه فردوسي مشهد - گروه جغرافيا و برنامهريزي روستايي , بوزرجمهري، خديجه دانشگاه فردوسي مشهد - گروه جغرافيا و برنامهريزي روستايي , هراتي، ام البنين دانشگاه فردوسي مشهد - گروه جغرافيا و برنامهريزي روستايي , محمودي، حميده دانشگاه فردوسي مشهد - گروه جغرافيا و برنامهريزي روستايي
كليدواژه :
توسعه كشاورزي , توسعه روستايي , اعتبارات خرد
چكيده فارسي :
اعتبارات خرد با هدف ارائه خدمات مالي به گروههاي كمدرآمد در كشورهاي درحال توسعه در سه دهۀ اخير مطرحشده است. اين اعتبارات با اعطاي وام به روستاييان بهويژه آنهايي كه در امور توليدي فعاليت دارند اين امكان را ميدهد كه به سبب فراهم بودن نقدينگي بتوانند نيازهاي ماليشان را براي انجام عمليات توليدي و تهيه نهادههاي كشاورزي تأمين نمايند. اين تحقيق نيز با هدف بررسي نقش اعتبارات خرد در توسعه روستايي، با تأكيد بر تأثير عوامل جغرافيايي در جذب اعتبارات مذكور در دو ناحيه كوهستاني (كارده) و دشتي (ميان ولايت) شهرستان مشهد، انجامگرفته است و بر اساس هدف، كاربردي- توسعهاي و بهلحاظ روششناسي، از نوع توصيفي – تحليلي است. با توجه به دو جامعه آماري مورد مطالعه، از كلّ خانوارهايي كه در بين سالهاي 1394-1390 حداقل يكبار وام دريافت كردهاند، با استفاده از فرمول كوكران تعداد 207 خانوار روستايي بهعنوان حجم نمونه برآورد گرديد و سپس به نسبت خانوارها در هر ناحيه تقسيم شد. نمونهگيري اين جامعه آماري با روش طبقهاي و تصادفي صورت گرفته است. اطلاعات مورد نياز با استفاده از منابع اسنادي و عمليات پيمايشي (پرسشنامه) در بين خانوارهايي كه اعتبارات دريافت كردهاند، جمعآوريشده است. و از آزمونهاي آماري ويلكاكسون (براي تحليل تفاوت دوره قبل و بعد)، فريدمن و كايدو، T تكنمونهاي و همبستگي براي تحليل دادهها بهره گرفته شد. نتايج نشانداد كه ميزان اثربخشي اعتبارات در بين ساكنين روستايي نواحي كوهستاني و دشتي تفاوت معنيداري وجود ندارد ولي ازنظر مشكلات و موانع دريافت وام و درجه رضايتمندي، تفاوت معنيداري بين اين دو ناحيه وجود دارد و ميزان رضايتمندي در ناحيه دشتي بيشتر است. همچنين نتايج آزمون نا پارامتري ويلكاكسون براي سنجش ميزان تفاوت موجود در دو دوره زماني قبل و بعد از استفاده از اعتبارات خرد روستايي در هر دو جامعه نمونه، نشان ميدهد كه پرداخت اعتبارات خرد منجر به ايجاد تغييرات قابلتوجهي در كليه محورها شده است و اين تغييرات از ديدگاه استفادهكنندگان كاملاً معنيدار است. نتايج آزمون T تكنمونهاي نيز نشاندهنده اثرات مناسب اعتبارات بر توسعه اقتصادي مناطق روستايي موردمطالعه ميباشد. نتايج حاصله از تحليل نا پارامتري همبستگي (اسپيرمن) ميان مؤلفههاي موردبررسي نيز نشاندهنده وجود رابطه مستقيم بين مؤلفههاي تأثيرگذار توسعه اقتصادي نقاط روستايي است. بهعبارتديگر با افزايش مقادير هر يك از مؤلفهها، ساير ابعاد نيز افزايش معنيداري را نشان ميدهند
چكيده لاتين :
Not so long ago, the main obstacle to the development of undeveloped countries was thought to be the lack of capital. However, today it is believed that capital is a necessary condition for development, but not the sufficient one. Therefore, one of the strategies to achieve economic development is to make use of an efficient financial system to circulate stagnant capitals in the community. Accordingly, micro-credits were introduced in developing countries over the past 30 years, aiming to provide low-income groups with financial services. These funds are used to provide villagers with loans, particularly those who are active in production. The availability of liquidity helps villagers meet their financial needs and start a production process and get agricultural products for plantings. The study also aimed to examine the role of microcredits in rural development, with emphasis on the impact of geographical factors in attracting such funds in mountainous and plain rural area of the Mashhad County. This study is an applied research carried out in a descriptive-analytical method. Based on Cochran's formula, 207 rural households were selected. The ratio of households in each area was also calculated by Cochran's formula to be a total of 90 households from mountainous areas, and 118 households from plain areas that were selected. The required data were collected from library sources and the survey (questionnaires) among the households that received the funds. The results showed that the effectiveness of microcredits is not significantly different in mountainous and plain areas. However, there is a significant difference between the two areas considering the difficulties and satisfaction level of villagers in getting the loans, such that villagers in plain areas were more satisfied than those in mountainous areas.
عنوان نشريه :
راهبردهاي توسعه روستايي