تحولات داخلي پاكستان و تأثير آن بر تحولات مرزي اين كشور با جمهوري اسلامي ايران

Pakistan's Internal Changes and its Impact on the Changes in the Country's Border with the Islamic Republic of Iran

مرزها به عنوان آخرين حد قلمرو يك دولت و كشور، معمولاً تحت تأثير تحولات دو سوي مرز قرارمي گيرند. از اين رو مرزها معمولاً خط مقدم تحولات و تغييرات ايجاد شده يا در حال تحول كشورهاي مقابل هستند. كشور پاكستان همواره از اهميت ژئوپليتيكي و جايگاه استراتژيكي خاصي، چه در دوران جنگ سرد و چه پس از جنگ سرد نزد آمريكا برخوردار بوده است، از اين رو مجاورت اين كشور در كانون مناطق بحراني ژئوپليتيكي و ژئواستراتژيكي قرن بيست ويك و اثرات اين همجواري بر كشورهاي همسايه مورد مداقه است. و نيز از جمله كشورهايي است كه جايگاه مهمي در موضوع اسلام سياسي دارد. اهميت اين كشور در اين موضوع از يك طرف، به دليل نقش اسلام و گروه هاي اسلام گرا در تحولات سياسي پاكستان و از سوي ديگر، به دليل فراهم ساختن بستر مناسب براي شكل گيري و رشد تفكرات بنيادگرايي از نوع طالبانيسم در اين كشور و صدور آن به كشورهاي همسايه و عدم رابطه دوستانه متقابل ميان حاكميت كشور و بلوچ ها كه سبب عدم شكل گيري و استمرار حس اعتماد به دولت مركزي در ذهن آن ها شده است. سؤالي كه در اين جا مطرح است اين است كه بحران هاي داخلي پاكستان چگونه بر تحولات مرزي اين كشور با جمهوري اسلامي ايران تأثيرگذار بوده است؟ هدف در اين مقاله بررسي بحران هاي داخلي پاكستان و محروميت استان سيستان و بلوچستان از نظر توسعه ملي مي باشد و نيز تأثيري كه اين عوامل بر تحولات مرزي بين پاكستان و ايران دارند كه در بررسي اين اهداف از روش تحقيق تحليلي – توصيفي استفاده شده است.

Borders, as the most distant territory of a state and country, are often influenced by changes on both sides of the borders. Thus, borers usually are at the forefront of the established or evolving changes of the neighboring countries. Pakistan has always been in a special geopolitical importance and strategic position for America, both during the Cold War and post-Cold War. Therefore, the adjacency of this country at the center of geopolitical and geostrategic critical areas of the twenty-first century and the effects of this adjacency with neighboring countries is scrutinized. It is also one of the countries that has an important position in political Islam. The importance of this country in this subject, on the one hand, is the role of Islam and Islamist groups on political developments in Pakistan and, on the other hand, the provision of a favorable environment for the formation and growth of fundamentalism of the Talibanism type in the country and sending it to neighboring countries and the lack of mutual intimate relationship between the sovereignty of the country and the Baluch people that have led to the lack of confidence formation and perpetuation in the central government. The question that has been raised here is that how Pakistan's internal crisis has affected the border developments of the country with Iran? The purpose of this paper is to study Pakistan's internal crises and the deprivation of Sistan and Baluchistan province in terms of national development and the impact of these changes on the border between Pakistan and Iran. In order to achieve this aim a descriptive-analytical method will be employed.