عنوان مقاله :
ارزيابي ارزش تشخيصي سونوگرافي در مقابل روشهاي الكترودياگنوستيك در تشخيص سندرم Carpal Tunnel
پديد آورندگان :
محقق ، محمدرضا دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكدهي پزشكي - گروه نورولوژي , قاسمي ، مجيد دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكدهي پزشكي - گروه نورولوژي , بصيري ، كيوان دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكدهي پزشكي - گروه نورولوژي , اخوت ، علياصغر دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكدهي پزشكي - گروه نورولوژي , ذكي ، باقر دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكدهي پزشكي - گروه نورولوژي
كليدواژه :
سندرم Carpal tunnel , اولترا سونوگرافي , اندازهي سطح مقطع
چكيده فارسي :
مقدمه: نوروپاتي عصب Median به علت تحت فشار قرار گرفتن عصب در ناحيهي مچ يا همان سندرم Carpal tunnel (Carpal tunnel syndrome يا CTS)، شايعترين نوروپاتي ناشي از گير افتادن عصب ميباشد. CTS شيوع بالايي دارد و عدد تقريبي آن 280/6 در هر 100000 بيمار در سال تخمين زده شده است. تشخيص دقيق اين سندرم، به عنوان راهنماي درمان و پيشگيري از عوارض و ناتوانيهاي ناشي از آن ضروري است. روشها: مطالعهي حاضر از دي ماه 1392 تا فروردين ماه 1393 بر روي 64 بيماري كه با علايم باليني CTS به طور سرپايي به درمانگاه مركز آموزشي- درماني الزهراي (س) اصفهان مراجعه كردند، انجام شد. 54 نفر از اين بيماران زن و 10 نفر مرد بودند. تمام بيماران تحت ارزيابي سونوگرافي و بررسي هدايت عصبي قرار گرفتند. مقادير مختلف سطح مقطع عصب Median و نسبت سطح مقطع در مچ به بازو اندازهگيري شد و Cut of point مطلوب براي Wrist to forearm ratio (WFR) جهت تشخيص CTS تعيين شد. يافتهها: Cut of point به دست آمده از طريق منحني Receiver operating characteristic (ROC) براي WFR كه حساسيت (Sensitivity) و ويژگي (Specificity) مقبولي داشته باشد، 2/07 بود و سطح زير منحني ROC برابر با 0/8 و با انتخاب اين Cut of point حساسيت 76 درصد و ويژگي 83 درصد براي تشخيص CTS از طريق سونوگرافي مطرح ميشود. همچنين، مطالعهي حاضر نشان داد كه با انتخاب Cut of point برابر با 2/07 براي WFR در عصب Median ارزش اخباري مثبت (Positive predictive value يا PPV) 95 درصد و ارزش اخباري منفي (Negative predictive value يا NPV)، 45 درصد بود. نتيجهگيري: بر طبق ساير مطالعات انجام شده و بررسي مقالات موجود بر اين نكته كه نسبت سطح مقطع عصب در مچ به بازو شاخص دقيقتري است در اغلب موارد اتفاق نظر وجود دارد و اين تكنيك زمان قابل توجهي را به روش تشخيصي اضافه نميكند و با توجه به احتمال تفاوتهاي فردي، نژادي و آناتوميك، انتخاب اين شاخص به جاي سطح مقطع تنها در مچ، منطقي به نظر ميرسد و با انجام اين كار شاخص دقيقتري با قرار دادن هر فرد به عنوان شاهد خود به دست خواهد آمد. نتايج اوليهي اين مطالعه، حساسيت بالايي براي اين شاخص به عنوان شاخص تشخيصي CTS مطرح كرده است. يافتههاي اوليهي اين مطالعه، حساسيت بالايي براي WFR نشان داده است، اما مطالعهي بزرگتري با حجم نمونهي بيشتر جهت تأييد اين موضوع لازم است.
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پزشكي اصفهان
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پزشكي اصفهان