عنوان مقاله :
بررسي عوامل موثر بر احساس آنومي (بيهنجاري) سياسي مطالعه موردي: شهروندان استان ايلام
پديد آورندگان :
نوابخش، مهرداد دانشگاه آزاد اسلامي، علوم و تحقيقات تهران - گروه جامعه شناسي , نوريان فر، عزالدين دانشگاه آزاد اسلامي، واحدعلوم و تحقيقات تهران
كليدواژه :
تغييرات اقتصادي , همبستگي سياسي , آنومي سياسي , احساس غيرعادلانه بودن قواعد , انسجام ديني فردگرايي
چكيده فارسي :
هدف از اين پژوهش بررسي عوامل موثربراحساس آنومي سياسي مطالعه موردي، شهروندان استان ايلام بوده و به منظور اجراي پژوهش محقق از روش توصيفي پيمايشي استفاده كرده است. واحد مطالعه در اين پژوهش حاضر (شهروندان 18سال به بالا شهر ايلام طبق مفاد قانون اساسي كشور) خانوارهاي شهر ايلام هستند كه با مراجعه به اين قشر متغيرها و خصايص مورد نظر آنان مورد سنجش و بررسي قرار داده شد. با استفاده از روش نمونهگيري كوكران، تعداد نمونه 414 نمونه انتخاب شدند. دادههاي پژوهش در شهريور ماه 1394 گردآوري شده است. در اين پژوهش با مطالعه آثار دوركيم مدل تئوري براي بررسي عوامل موثر بر احساس آنومي سياسي تدوين شده كه عبارتند از: تغييرات شتابان اقتصادي، همبستگي سياسي، يگانگي ديني، ناعادلانه بودن قواعد، فردگرايي، وسكيولاريزم. در اين پژوهش بررسي آنومي سياسي از هفت بعد در قالب متغيرهاي مستقل پژوهش مورد بررسي قرار گرفت. در فرضيه اول كه به بررسي نقش شتابان اقتصادي و صنعتي شدن بر احساس آنومي سياسي پرداخته شد، نتايج نشان داد كه سطح T آماره به ميزان 25/1 و ميزان سطح معني داري در حدود 000/0 است. لذا، ميتوان نتيجه گرفت كه ارتباط اين دو معنادار است. در فرضيه دوم كه به بررسي نقش انسجام (تعهد) ديني بر احساس آنومي پرداخته شد، نتايج نشان داد كه ميزان آزمونT آماره به ميزان 21/1- و ميزان سطح معني داري در حدود 016/0 است. لذا، ميتوان نتيجه گرفت كه ارتباط اين دو معنادار است. در فرضيه سوم كه به بررسي نقش احساس غيرعادلانه بودن قواعد بر احساس آنومي پرداخته شد، نتايج نشان داد كه ميزان آزمون T معادل 11/1 و ميزان سطح معني داري در حدود 018/0 است. لذا، نتيجه ميگيريم كه ارتباط اين دو معناداري است. در فرضيه چهارم كه به بررسي نقش فردگرايي بر احساس آنومي سياسي پرداخته شد، نتايج نشان داد كه ميزان آزمون T معادل 11/4 و ميزان سطح معني داري در حدود 044/0 است. لذا، نتيجه ميگيريم كه ارتباط اين دو معناداري است. در فرضيه پنجم كه به بررسي نقش سكولاريزم براحساس آنومي سياسي پرداخته شد، نتايج نشان داد كه ميزان آزمون T معادل 69/1 و ميزان سطح معني داري در حدود 26/22 است. لذا، ميتوان نتيجه گرفت كه ارتباط اين دو معنادار نيست. در فرضيه ششم كه به بررسي نقش پايگاه اجتماعي و اقتصادي بر احساس آنومي سياسي پرداخته شد، نتايج نشان داد كه ميزان آزمون T معادل 92/3- و ميزان سطح معني داري در حدود 000/0 است. لذا، ميتوان نتيجه گرفت كه ارتباط اين دو معنادار است. در فرضيه هفتم كه به بررسي نقش همبستگي سياسي بر احساس آنومي پرداخته شد، نتايج نشان داد كه ميزان آزمون Tمعادل 86/2- و ميزان سطح معني داري در حدود 023/0 است. لذا، ميتوان نتيجه گرفت كه ارتباط اين دو معنادار است. بنابراين، براي اندازه گيري متغير وابسته پژوهش از چهار شاخص استفاده شد كه عبارتند از: احساس آنومي سياسي، آنومي سياسي، نابهنجاري، تضاد هنجاري. نتايج تحليل عاملي، آزمون T و خطاي استاندارد نشان ميدهد كه: متغيرهاي رشد شتابان اقتصادي، انسجام ديني، در حد متوسط به بالا، متغيرهاي ناعادلانه بودن قواعد، فردگرايي و پايگاه اقتصادي– اجتماعي در حد متوسط و ميانه، و متغير سكولاريزم بسيار پايين تر از حد متوسط بر احساس آنومي سياسي شهروندان تاثيرگذار بودند.
عنوان نشريه :
فصلنامه تخصصي علوم اجتماعي- دانشگاه آزاد اسلامي واحد شوشتر