ارزيابي ارتباط بين ريشه‌هاي دندان‌هاي مولر اول و دوم فك فوقاني و كف سينوس ماگزيلاري در تصاوير Cone-Beam Computed Tomography

زمينه و هدف: سينوس ماگزيلاري با گذشت زمان و طي پنوماتيزاسيون، گسترش جانبي و تحتاني مي‌يابد و ممكن است لامينادوراي دندان‌هاي مولر و يا پره‌مولر بخشي از كف سينوس گردد. آگاهي از ارتباط اين ساختار آناتوميك با دندان‌ها براي پيشگيري از مواردي مانند پرفوراسيون اياتروژنيك كف سينوس داراي اهميت است. محدوديت‌هاي كليشه‌هاي راديوگرافي منجر به كاربرد تصاوير CBCT (ConeBeam Computed Tomography) براي ارزيابي اين ارتباط شده است. اين مطالعه به منظور ارزيابي ارتباط عمودي و افقي بين ريشه‌هاي دندان‌هاي مولر فك فوقاني و كف سينوس ماگزيلاري در تصاوير CBCT انجام شد. روش بررسي: اين مطالعه توصيفي تحليلي روي 95 نمونه به شيوه تصادفي ساده از تصاوير CBCT موجود در بخش راديولوژي دانشكده دندانپزشكي تبريز انجام شد. ميانگين سني بيماران 32.5 سال بود. تصاوير توسط دستگاه VGi cone beam Newtom تهيه و با نرم‌افزار NNT Viewer Version 2.17 بازسازي شدند و ارتباط عمودي و افقي بين ريشه 139 عدد مولر اول و ريشه 126 عدد مولر دوم فك فوقاني و كف سينوس ماگزيلاري ارزيابي گرديد. يافته‌ها: در هر دو دندان تيپ 2 ارتباط عمودي (ديواره تحتاني سينوس پايين‌تر از سطح خط واصل اپكس ريشه هاي باكال و پالاتال ولي بدون نفوذ اپكس در ديواره تحتاني سينوس ماگزيلاري) و تيپ 2 افقي (تورفتگي آلوئولار ديواره تحتاني سينوس بين ريشه هاي باكال و پالاتال) بيشترين فراواني را نشان دادند. بين نوع دندان و نوع ارتباط با كف سينوس نيز ارتباط معني‌‌دار وجود داشت (P 0.05). نتيجه‌گيري: اكثر ريشه مولرهاي فك فوقاني در رابطه عمودي، در تماس با كف سينوس (بدون نفوذ) بوده و در بعد افقي، كف سينوس بين ريشه‌هاي پالاتالي و باكالي پيشروي كرده است. اين نتيجه لزوم پيش‌بيني درگيري كف سينوس را در اقدامات درماني در ناحيه مولرهاي فك فوقاني نشان مي‌دهد.