عنوان مقاله :
بازنمايي «ديگري» در مثنوي
پديد آورندگان :
دزفوليان راد ، مريم دانشگاه خوارزمي , فلاح ، غلامعلي دانشگاه خوارزمي , بالو ، فرزاد دانشگاه مازندران
كليدواژه :
ديگري , ديگربودگي , مثنوي , گفتمان عرفاني
چكيده فارسي :
تاكنون متفكران بسياري با رويكردهاي گوناگون به بررسي مفهوم «ديگري» و مصاديق آن در ابعاد گوناگون زندگي پرداختهاند. ادبيات نيز بهمنزله بستري براي بازنمايي مصاديق «ديگري»، در كانون توجه محققان و ديگريپژوهان قرار گرفته است. بررسي مصاديق «ديگري» در خوانش متون ادبي، علاوهبر شناخت جايگاه ديگربودگي در جهانبيني افراد در اعصار مختلف، تحديد قلمرو «من» را نيز ممكن ساخته است. در اين نوشتار، به روشي تحليلي و با رويكرد تلفيقي، ظرفيتهاي مثنوي مولوي در بازنمايي انواع «ديگري» و تحقق سطوح ديگربودگي «ديگري» و جايگاه «ديگري» در جهانبيني عرفاني بررسي ميشود تا با درك سطوح تحقق ديگربودگي، شناختي نسبي از ساختارهاي حاكم بر انديشههاي عرفاني حاصل شود. بدينمنظور، پس از تببين مفهوم «ديگري» در سه نظام فكري ـ فلسفي: تقابلي، ديالكتيكي و بينسوژهاي، با ذكر نمونههايي از مصاديق «ديگري» در ابيات مثنوي، خوانشي از سطوح تحقق ديگربودگي «ديگري» و شروط امكان آنها در اين متن ارائه ميشود. ازمنظري كلي، به جهت وجود ساختار تقابلي حاكم بر جهانبيني عرفاني و تعريف «ديگري» بهمنزله يك «غير»، تحقق سطوح بالاي ديگربودگي را در متن مثنوي نميتوان انتظار داشت، اما روايت تجربه وصال و بهتصويركشيدن عجز «من» از درك «ديگري نامتناهي» را بازنمايي بالاترين سطح از ديگربودگي ميتوان تلقي كرد. ضمن اينكه در فاصله «غير» تا «ديگري نامتناهي» و بهواسطه گفتوگو، سطحي از ديگربودگي نيز در ارتباط ميان شخصيتهاي داستانهايي از مثنوي بازنمايي ميشود.
عنوان نشريه :
زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه خوارزمي
عنوان نشريه :
زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه خوارزمي