شماره ركورد :
1169932
عنوان مقاله :
گفتمان كاوي دو متن قانون اساسي ايران در قرن بيستم و رابطه آن با قدرت
پديد آورندگان :
حساس خواه ، ژاله دانشگاه گيلان - گروه زبان و ادبيات انگليسي , ارجمندي ، معصومه دانشگاه آزاد اسلامي واحد رشت - گروه زبانشناسي همگاني
از صفحه :
205
تا صفحه :
240
كليدواژه :
سازه‌هاي استدلاليگفتماني , تحليل گفتمان انتقادي حقوقي , صورت‌بندي‌هاي ايدئولوژيك قدرت
چكيده فارسي :
اين پژوهش، با روشي مقابله‌اي و انتقادي بر آن است تا به واكاوي ايدئولوژي پنهانِ قدرت، در لايه‌هاي گفتمانيِ متنِ حاصل از دو قانون اساسيِ مرتبط با «حقوق ملّت» بپردازد. اين دو قانون مشتمل بر قانون جمهوري اسلامي (1358هجري شمسي، 1979 ميلادي) و قانون اساسي مشروطه (1285 هجري شمسي، 1906 ميلادي) هستند. به اين منظور، 17 سازه استدلالي گفتماني (گزينش واژه‌ها و تعبيرات خاص از طريق نام‌دهي)با استناد به آراي انتقادي فركلاف (Fairclough, 2015)، ون ليون (Van Leeuwen, 2008) و مشخصه‌هاي بافت محور هايمز (Hymes, 1974) در دو متن حقوقي، تفسير و تبيين گرديدند. در اين پژوهش،مؤلفه‌هاي معنا جامعه شناختي مستخرج از دو متن قانون اساسي و مشروطه از طريق اعمال فرمول مجذور خي از جنبه كمّي مورد بررسي قرار گرفت. نتيجه اين بررسي نشان داد كه در ميزان بهره‌گيري از مؤلفه‌هاي طرد، جذب و زيرشمول‌هاي آن‌ها در بازنمائي ايدئولوژي پنهان قدرت بين دو قانون اساسي، تفاوت معناداري وجود دارد. همچنين، بر پايه تحليل كيفي بين صورت‌بندي‌هاي ايدئولوژيك و طبيعي‌شدگي مناسبات قدرت، از طريق لايه‌هاي صوري زبان، ارتباطي دوسويه برقرار است. بنابراين، در فرايند تحليل انتقادي اين دو متن، به واسطه ساخت ايدئولوژيك استنتاج‌شده از دو متن حقوقي، ميزان آگاهي‌بخشي، قدرت‌دهيو روابط نابرابر قدرت،از طريق بازنمائي سازه‌هاي استدلاليگفتماني، به دست مي‌آيد.
عنوان نشريه :
زبان پژوهي
عنوان نشريه :
زبان پژوهي
لينک به اين مدرک :
بازگشت