رابطه بين هوش سازماني و فناوري اطلاعات و ارتباطات با اثربخشي مديران مدارس ابتدايي شهرستان آمل

The Relation between Organizational Intelligence and Information and Communication Technology with the Effectiveness of Elementary School Principals City of Amol

مقدمه و هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف رابطه هوش سازماني و فناوري اطلاعات و ارتباطات با اثر‌بخشي مديران مدارس ابتدايي شهرستان آمل انجام پذيرفت. روش پژوهش: روش تحقيق توصيفي از نوع همبستگي و جامعه آماري شامل: مديران مدارس ابتدايي شهرستان آمل، به تعداد 227 نفر در سال 1396بود. حجم نمونه با استفاده از جدول كرجسي مورگان 140 نفر تعيين شد و نمونه‌گيري به روش خوشه‌اي انجام پذيرفت. جهت گردآوري داده‌ها از پرسشنامه هوش سازماني (آلبرخت) با ضريب آلفاي كرونباخ 0/740، فناوري اطلاعات و ارتباطات (محمودي) 0/718، اثربخشي (حسن‌زاده) 0/756، كه روايي و پايايي آن تاييد گرديد، استفاده شد. تجزيه و تحليل داده‌ها با نرم‌افزار spps18 انجام شد. يافته‌ها: نتايج نشان داد كه بين هوش سازماني با اثربخشي مديران رابطه مثبت و معناداري وجود دارد. هم‌چنين، رابطه‌ي بين فناوري اطلاعات و ارتباطات با اثربخشي مديران، رابطه‌ي بين فناوري اطلاعات و ارتباطات با هوش سازماني تاييد گرديد. تجزيه و تحليل نيز حاكي از وجود رابطه‌ي مثبت و معناداري بين هوش سازماني و فناوري اطلاعات با اثر‌بخشي مديران بود. نتيجه‌گيري: نهايتا با توجه به سه فرض پژوهش و اين كه زندگي در دنياي كنوني نيازمند آموزش و پرورش مبتني بر دانايي، تحقيق و نوآوري است ، استفاده از فناوري‌هاي جديد ارتباطي، ما را در اين امر ياري مي‌كند و سبب ارتقاي كيفيت يادگيري كمال بخشيدن به خود و محيط پيرامون مي‌شود. هدف اصلي پژوهش حاضر بررسي رابطه هوش سازماني و فناوري اطلاعات و ارتباطات با اثربخشي مديران مدارس ابتدايي شهرستان آمل بوده است.كه يافته ها نشان داد كه بين هوش سازماني و فناوري اطلاعات و ارتباطات با اثربخشي مديران، رابطه مثبت و معناداري وجود دارد.

Introduction and purpose of the Research: The present research was conducted with the aim of relationship between organizational intelligence and information and communication technology with the effectiveness of primary school principals in Amol city. Methods: The research method was descriptive - correlational and the statistical population included: primary school administrators in Amol city, the number was 227 in 1396. The sample size was determined using Morgan table of 140 people. The cluster sampling was done. Data were collected using organizational intelligence questionnaire (Alberhet) with Cronbach's alpha coefficient (0/740), information and communication technology (Mahmoodi) (0/718), effectiveness (Hasanzadeh) 0/756, validity and reliability of which was confirmed. Data analysis was performed with spps18 software. Findings: The results showed that there is a positive and significant relationship between organizational intelligence and the effectiveness of managers. Also, the relationship between information and communication technology with the effectiveness of managers, the relationship between information technology and communication with organizational intelligence has been confirmed. Analysis also showed a positive and significant relationship between organizational intelligence and information technology with the effectiveness of managers. Conclusions: Finally, given the three assumptions of research and the fact that life in the current world requires education based on knowledge, research and innovation, the use of new communication technologies helps us in this and improves the quality of our learning to complete ourselves and The environment is around. The main purpose of this study was to investigate the relationship between organizational intelligence and information and communication technology with the effectiveness of primary school principals in Amol city. Results showed that there is a positive and significant relationship between organizational intelligence and information and communication technology with the effectiveness of managers.