عنوان مقاله :
شيوع فرسودگي شغلي در ايران: مطالعه مرور سيستماتيك و متاآناليز
عنوان به زبان ديگر :
Prevalence of Burnout in Iran: A Systematic Review and Meta-Analysis
پديد آورندگان :
بسطامي، احسان دانشگاه علوم پزشكي ايلام - مركز تحقيقات آسيب هاي رواني- اجتماعي، ايلام، ايران , سايه ميري، كورش دانشگاه علوم پزشكي ايلام - مركز تحقيقات آسيب هاي رواني- اجتماعي - گروه آمارحياتي، ايلام، ايران , بسطامي، طاهره دانشگاه علوم پزشكي ايلام - كميته تحقيقات دانشجويي، ايلام، ايران , چراغي زادگان، بهزاد دانشگاه علوم پزشكي ايلام - مركز تحقيقات آسيب هاي رواني- اجتماعي، ايلام، ايران
كليدواژه :
فرسودگي شغلي , پرسشنامه MBI , ايران , متاآناليز , مرور سيستماتيك , شيوع
چكيده فارسي :
مقدمه: فرسودگي شغلي را از عوارض مرتبط باكار ميدانند. ابعاد فرسودگي شغلي شامل خستگي عاطفي(EE)، مسخ شخصيت(DP) و موفقيت فردي (PA) مي باشد. فرسودگي شغلي با پيامدهايي همچون كاهش كارايي فرد و ايجاد عوارض جسماني و رواني در كاركنان همراه است. با توجه به اهميت فرسودگي شغلي و پيامدهاي منفي آن بر روي فرد و سازمان، پژوهش حاضر به بررسي ميزان شيوع فرسودگي شغلي در ايران با روش متاآناليز و مرور سيستماتيك ميپردازد.
روش كار: مطالعه حاضر بر اساس پروتكل PRISMA براي مطالعات مرور سيستماتيك و متاآناليز انجام شد. دادههاي مرتبط، با استفاده از كليدواژههاي استاندارد فارسي و انگليسي و پايگاههاي جستوجوي داخلي و خارجي شامل:, Science Direct, Scopus Magiran,SID, Google scholarو PubMedبدون محدوديت زماني تا ارديبهشتماه سال 1396 جستجو شد. براي سنجش رابطه سال انجام مطالعه با ميزان شيوع فرسودگي شغلي، از متارگرسيون و جهت بررسي احتمال سوگيري انتشار از آزمون Egger استفاده شد. تحليل زيرگروهها بر اساس شغل انجام شد. دادهها با استفاده از نرمافزار Stata Ver 11.1 آناليز و سطح معناداري كمتر از p=0.05 در نظر گرفته شد. يافته ها: در مرور سيستماتيك تعداد 43 مطالعه واجد شرايط ورود به فرآيند متآناليز بودند كه تعداد 9456 نفر مورد ارزيابي قرار گفت. ميزان شيوع هركدام از ابعاد فرسودگي شغلي بر اساس شغل محاسبه گرديد. درمجموع ميزان شيوع فرسودگي شغلي بعد خستگي عاطفي (EE) 36%(فاصله اطمينان 95%: 42-29)، فرسودگي شغلي بعد مسخ شخصيت (DP) 23%(فاصله اطمينان 95%:29-18) و فرسودگي شغلي بعد موفقيت فردي (PA) 46%(فاصله اطمينان 95%:53-39) محاسبه گرديد. بر اساس شغل نيز در ابعاد خستگي عاطفي، مسخ شخصيت و موفقيت فردي به ترتيب كتابداران 67%( فاصله اطمينان 95%: 93-40)، كاركنان دانشگاه 51%( فاصله اطمينان 95%: 88-14) و دندانپزشكان 72% (فاصله اطمينان 95%: 79-65) بيشترين ميزان فرسودگي شغلي را داشتند. هم چنين نتايج متارگسيون نشان داد كه بين سال انجام مطالعه و ميزان شيوع فرسودگي شغلي رابطه معناداري وجود ندارد. نتايج آزمون Egger نشان داد كه احتمال سوگيري انتشار از لحاظ آماري معنادار نبود.
نتيجه گيري: با توجه به شيوع فرسودگي شغلي در ايران و اينكه بيشترين ميزان شيوع فرسودگي شغلي در ايران مربوط به بعد موفقيت فردي ميباشد، لازم است استراتژيهاي مقابلهاي مؤثر جهت تقليل و كنترل عوامل استرس شغلي و فرسودگي شغلي در برنامهريزيهاي سازماني در نظر گرفته شود همچنين با در نظر داشتن عوامل موثر در ايجاد فرسودگي شغلي توجه به تدابير پيشگيرانه و مداخله اي لازم جهت كاهش فرسودگي شغلي به منظور ارتقا رضايت شغلي كاركنان، بهبود كيفيت كار و افزايش بهره وري سازمان توصيه مي گردد.
چكيده لاتين :
Introduction: Burnout dimensions include the emotional exhaustion (EE), depersonalization (DP) and personal accomplishment (PA).
Materials and Methods: The information was obtained from searching standard Persian and English keywords in accessible databases including: Scopus, Magiran, SID, Science Direct and PubMed from database commencement to April 2017. Data Analysis was performed using Stata version 11.1., and p value was considered less than 0.05.
Results: In the systematic review 43 studies met the inclusion criteria, and 9456 people were evaluated. The prevalence of burnout was calculated in any of the three dimensions of burnout. The prevalence of the Emotional Exhaustion (EE) dimension of burnout was%36 (%95CI: 29-42), the Depersonalization (DP) dimension was%23 (%95CI: 18-29) and the Personal Accomplishment (PA) dimension was%46 (%95CI: 39-53). Based on the type of the job, the maximum prevalence of the EE, DP and PA dimensions was in librarians 67% (%95CI:40-93), university staff 51% (14-88) and dentists 72%(%95CI:65-79), respectively. Meta regression results showed that there was no significant relationship between the year of publication and the prevalence of burnout.
Conclusion: According to the prevalence of burnout in Iran and the high prevalence of the PA dimension, it is recommended to consider mediating strategies for reducing and controlling stressful occupational events and burnout in organizational schedule.
عنوان نشريه :
بهداشت و ايمني كار