عنوان مقاله :
مقايسه تجويز پره مديكيشن دكسمدتوميدين و رميفنتانيل و لابتالول قبل از انجام الكتروشوك بر پاسخ هاي هموديناميك و زمان تشنج در بيماران سايكوتيك
عنوان به زبان ديگر :
Comparing the effects of Premedication with Dexmedetomidine, Remifentanil, and Labetalol before Electroconvulsive Therapy on Hemodynamic Responses and Seizure Duration in Psychotic Patients
پديد آورندگان :
بهرامسري، سينا دانشگاه علوم پزشكي اراك , مدير، حسام الدين دانشگاه علوم پزشكي اراك , مشيري، اسماعيل دانشگاه علوم پزشكي اراك , جميليان، حميدرضا دانشگاه علوم پزشكي اراك , محمدبيگي، ابوالفضل دانشگاه علوم پزشكي قم
كليدواژه :
پره مديكيشن , دكسمدتوميدين , رميفنتانيل , لابتالول , الكتروشوك , پاسخ هاي هموديناميك
چكيده فارسي :
هدف از مطالعه فوق مقايسه تجويز پره مديكيشن دكسمدتوميدين و رميفنتانيل و لابتالول قبل از انجام الكتروشوك بر پاسخ هاي هموديناميك و زمان تشنج در بيماران سايكوتيك بود.
روش اجرا: مطالعه كارازمايي باليني دوسوكوربود و تعداد144 بيمار كانديد ECT شدند. بيماران به صورت تصادفي به 4 گروه تقسيم شدند. درگروه دكسمدتوميدين دارو با دوز 5/0 ميكروگرم به ازاي هر كيلوگرم و در گروه لابتالول دارو با دوز 2/0 ميليگرم در كيلوگرم و در گروه رميفنتانيل دارو با دوز 1 ميكروگرم در كيلوگرم و در گروه پلاسبو هم 20 ميلي ليتر نرمال سالين داده شد. به فاصله هر 5 دقيقه تا هنگام انتقال بيمار به بخش ، ميانگين فشار خون شرياني و ضربان قلب و اشباع اكسيژن شرياني بيماران ثبت گرديد. مدت زمان ريكاوري ، مدت زمان تشنج و ميزان رضايتمندي بيمارثبت گرديد. سپس داده ها توسط نرم افزار spss 20 آناليز گرديد.
نتايج: فشار خون و ضربان قلب در گروه دكسمدتوميدين كمتر از ساير گروه ها بود 0/0001 =p ).مدت زمان ريكاوري در گروه رميفنتانيل كمتر از ساير گروهها و بيشترين مدت زمان ريكاوري براي گروه دكسمدتوميدين بود(0/0001 =p ).مدت زمان تشنج و انرژي انتخابي در گروه دكسمدتوميدين كمتر بود(0/0001 =p ). بيشترين ميزان رضايتمندي در گروه دكسمدتوميدين بود (0/0001 =p )
بحث و نتيجه گيري : دكسمدتوميدين با دارا بودن بالاترين رضايتمندي در بيماران و عدم ايجاد اختلال هموديناميك نيازمندبه اقدام درماني مي تواند گزينه مناسبي در بيماران كانديد الكتروشوك باشد البته اين دارو تاحدودي سبب افزايش مدت ريكاوري مي گردد، همچنين رميفنتانيل نيز گزينه خوبي براي استفاده در هنگام اينداكشن بيهوشي برايECT است و ميزان رضايتمندي بيماران نسبت به آن در درجه دوم بعد از دكسمدتوميدين قرار دارد و در مطالعه ما اختلال هموديناميك نيازمند اقدام درماني توليد نكرد. لذا به نظر ما هريك از اين دو دارو بسته به تشخيص متخصص بيهوشي و دردسترس بودن ميتوانند گزينه مناسبي جهت استفاده در ECT باشند .
چكيده لاتين :
Introduction: The study addressed the comparable effects of premedication with dexmedetomidine,
remifentanil and labetalol before electroconvulsive therapy (ECT) on hemodynamic responses and seizure
duration in psychotic patients.
Materials and methods: A double-blinded trial recruited four randomized groups of patients undergoing
ECT (N=144): the DEX, LAB, REM, and NS, receiving 0.5 μg/kg dexmedetomidine and 0.2 mg/kg
labetalol, 1 μg/kg remifentanil, and 20 ml normal saline, respectively, whose mean arterial pressure
(MAP), HR, and SPO2 were recorded every 5 minutes until the patient was transferred to the department.
Besides, the recovery time, seizure duration, and satisfaction were recorded, afterward followed by SPSS
[20] data analysis .
Results: BP/HR were lower in the DEX (p=0.0001) with the longest recovery time (p=0.0001), while the
time was lower in the REM. The first group showed shorter seizure duration, lower selected energy
(p=0.0001), and the highest satisfaction (p=0.0001)
Conclusion: Dexmedetomidine with high patient satisfaction and no need for hemodynamic
abnormalities requiring treatment can be a viable option in patients undergoing electroconvulsive therapy,
although it may slightly increase recovery time, and remifentanil is also a good option for induction of
ECT. Patients' satisfaction with it is second only to dexmedetomidine, and our study did not produce a
hemodynamic disorder requiring treatment. Therefore, we believe that either of these drugs may be a
good option for use in ECT, depending on the diagnosis of the anesthesiologist.
عنوان نشريه :
مجله انجمن آنستزيولوژي و مراقبت هاي ويژه ايران