عنوان مقاله :
جامعه شناسي تاريخي تفهّم ذهنيت دوانديش در سنت سياسي ايران دوره مدرن
پديد آورندگان :
حاجي زاده ، عبدالله دانشگاه اصفهان - دانشكده علوم اداري و اقتصاد , نساج ، حميد دانشگاه اصفهان - دانشكده علوم اداري و اقتصاد - گروه علوم سياسي , حاتمي ، عباس دانشگاه اصفهان - دانشكده علوم اداري و اقتصاد - گروه علوم سياسي
كليدواژه :
ايران , تفهم , جامعه شناسي تاريخي , خود , ديگري , مدرنيسم
چكيده فارسي :
جامعه ايراني از سده نوزدهم بدين سو خصلتي دوانديش يافته و در درون آن نوعي ارزشگذاري نيز نهفته است . در اين ميان پرسش اين كه چه الگويي از نسبت «خود و ديگري» را مي توان در رويارويي با ذهنيت هاي دوانديش در ايران دوره ي مدن صوربتندي نمود؟ بر همين اساس ،داده هاي منتخب مبتني بر روش جامعهشناسي تاريخي « راهبرد كاربرد مفاهيم براي تفهّم تاريخ اجتماعي» و كاربست نظريه نسبت «خود و ديگري» در انديشه مارتين بوبر ،دوره ي مدرنبه بحث گزارده شده و يافته هاي حاصل شده در قاب يك الگوي تحليل هندسي ، منتج شده از رابطه ي «من – تو» و «من – آن» ، قابل مصوّرسازي است؛ بسامد هاي ارتباطي رابطه ي «من – تو» ، عبارتند از الگوي «پذيرش» نظير: تعامل كنشي ساحت دوتايي اجتماع و مذهب . الگوي«واسازي»، از قبيل: برافكني و پي افكني مفاهيم زوجي امرغيبت و حضور؛. بسامدهاي ارتباطي رابطه ي «من – آن» ،نيز عبارتند از : الگوي «تقابل»، مانند: دوگانه عمل انقلابي و انديشه رفرميستي. الگوي «تنافي»، نظير: نفي دوگانه مذهب و ايدئولوژي .