عنوان مقاله :
نقشهاي مرده در بلاغت نحوي آثار ادبي فارسي آسياي صغيرو بالكان بر مبناي نظريه هاليدي و تكيه بر گلزار دمساز قريمي، روضه العقول ملطيوي و بلبلستان موستاري
پديد آورندگان :
بهادراني ، رويا دانشگاه خمينيشهر , سلطاني ، منظر دانشگاه خوارزمي
كليدواژه :
نظريه هاليدي , نقش هاي نحوي , قريمي , ملطيوي , موستاري , دستور زبان نقش گرا
چكيده فارسي :
ازنظر هاليدي، سه ساختار اصلي دستور زبان؛ گذرايي، وجهي و مبتدايي است؛ كه عوامل محقق شدن فرا نقشهاي «بازنمودي» «بينا فردي» و «متني» هستند. ازآنجاكه وقايع و انديشههاي فردي، توانايي انعكاس در زبان را دارند، نقش زبان در اين سه سطح قابلبررسي است. به بيان فرماليستها، «ادبيّت» حاصل گريز از هنجار طبيعي زبان گفتاري است و با جابهجا كردن اركان نحوي، اجزا، فرا نقش ميشوند. معنا از ديدگاه هاليدي، نقش در بافت است و با جابهجا نمودن نقشها، تغيير مييابد. زبان فارسي بهواسطۀ ادبيات غني خويش محبوبيت خاصي در سرزمينهاي غيرفارسيزبان چون آسياي صغير، بالكان و هند داشته است بهطوريكه بهعنوان زبان ادبي در مدارس آنها آموزش و آثار فراواني نيز به اين زبان نوشته شد. بديهي است ادبيّت در نحو زباني اين نويسندگان نيز ميتواند از جنبه دستور نقشگرايي هاليدي، ارزيابي شود. اين مقاله به بررسي ميزان موفقيت نويسندگان آسياي صغير و مهارت آنها در برجسته ساختن نقشهاي نحوي يا عدم تبحر آنها و بخشيدن نقشهاي مرده به اجزاي نحوي در گلزار دمساز قريمي، روضۀ العقول ملطيوي و بلبلستان موستاري پرداخته است و به دليل آنكه قريمي، اثرش را مستقل نگاشته و آن را نسخه بدل يا ترجمه اثر ديگري قرار نداده، بيشتر موردتوجه بوده است.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه نقد ادبي و بلاغت
عنوان نشريه :
پژوهشنامه نقد ادبي و بلاغت