شماره ركورد :
1175140
عنوان مقاله :
تأثير آموزش مبتني بر مدل بزنف بر نحوۀ شروع تغذيۀ تكميلي كودكان
عنوان به زبان ديگر :
The Effect of Education Based on BASNEF Model on Introduction of Complementary Feeding
پديد آورندگان :
اميني، رويا دانشگاه علوم پزشكي همدان - دانشكدة پرستاري و مامايي - مركز تحقيقات مراقبت بيماري هاي مزمن در منزل، همدان، ايران , مددكن، مريم دانشگاه علوم پزشكي همدان - دانشكدة پرستاري و مامايي - كميته تحقيقات دانشجويي، همدان، ايران , خداويسي، مسعود دانشگاه علوم پزشكي همدان - دانشكدة پرستاري و مامايي - مركز تحقيقات مراقبت بيمارهاي مزمن در منزل، همدان، ايران , فرهاديان، مريم دانشگاه علوم پزشكي همدان - دانشكدة بهداشت - گروه آمار زيستي، همدان، ايران
تعداد صفحه :
9
از صفحه :
180
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
188
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
تغذيۀ تكميلي , مدل بزنف , كودكان
چكيده فارسي :
مقدمه: مادران نقش مهمي در شروع تغذيه تكميلي دارند. در مطالعه حاضر تاثير آموزش شروع تغذيه تكميلي كودكان مبتني بر مدل بزنف بر عملكرد مادران نخست زا بررسي شد. روش كار: اين مطالعه از نوع نيمه‌تجربي دو گروهي، به صورت پيش‌آزمون پس‌آزمون بود كه روي 160 مادر نخست زاي داراي كودك 5 ماهۀ مراجعه كننده به مراكز سلامت جامعه همدان در سال 1395 انجام شد. ابتدا هر دو گروه پرسش‌نامۀ مبتني بر سازه­هاي مدل بزنف را تكميل كردند. سپس براي گروه مداخله، آموزش مبتني بر مدل بزنف در 4جلسۀ يك ساعته اجرا شد. دو ماه بعد دوباره جمع‌آوري داده‌ها در دو گروه، با پرسش‌نامه و چك ليست عملكرد انجام شد. براي تحليل داده ­ها از نرم افزارSPSS نسخۀ 16و آزمون­هاي آماري كاي اسكوئير، من ويتني و ويلكاكسون استفاده شد. يافته ­ها: نمره ساختارهاي مدل بزنف در دو گروه قبل از آموزش تفاوت معني داري نداشته است ( 0/05 P ). آزمونهاي آماري تفاوت معني داري را در ميانگين نمره سازه ها در گروه مداخله قبل و بعد از آموزش نشان داد ( 0/05 >P ) در حاليكه در گروه كنترل تفاوت معني داري موجود نبوده است ( 05 /0< P ). زمان شروع تغذيه تكميلي گروه مداخله در 0/84 ± 5/88 ماهگي و در گروه كنترل 0/86 ± 6/14 ماهگي بود ( 0/05 P ). نتيجه­ گيري: آموزش مي ­تواند ابزاري اثربخش براي ارتقاي آگاهي، نگرش، هنجارهاي انتزاعي، عوامل قادر كننده، قصد رفتاري و عملكرد مادران نسبت به تغذيه كودكان باشد. بنابراين پيشنهاد مي‌شود در برنامه‌هاي بهداشتي به جاي استفاده از آموزش‌هاي سنتي از مدل‌هاي آموزشي نظير بزنف استفاده شود.
چكيده لاتين :
Introduction: The mother has a significant role in introducing food to her child. In present study, the effect of complementary feeding introduction based on BASNEF model on the practice of primiparous mothers was investigated. Methods: This was a two groups pre&post test and quasi experimental study carried out on 160 primiparous mothers with 5 months children referred to healthcare centers in Hamadan. Mothers were put into two groups. At first both groups completed a questionnaire which was based on BASNEF model. Then the intervention group was instructed during four sessions (60 min) based on BASNEF model. Two months later, data was collected via questionnaires and a mother performance checklist in two groups again. Data were analyzed by SPSS18 software through Chisquare and Mann-Whitney. Results: Before the intervention, there was no significant difference in the mean scores of BASNEF structures in the two groups (P>0.05), but after the intervention a significant difference was observed in the mean scores (P<0.001). Statistical tests showed significant differences in the mean scores of BASNEF structures in case group before and after intervention (P<0.001), meanwhile the differences of mean scores of control group was not significant (P>.0.05). Supplementary feeding time of the intervention and the control groups was 5.88±0.49 and 6.14± 0.35 months respectively. The mean scores of supplementary feeding performance of two groups of mothers, had significant differences (P <0.001). Conclusion: BASNEF MODEL can be an efficient tool for increasing knowledge, attitude, enabling factors, subjective norms, intention and performance of introduction of complementary feeding of mothers; so we suggest health education programs instead of applying traditional instructions.
سال انتشار :
1396
عنوان نشريه :
مراقبت پرستاري و مامايي ابن سينا
فايل PDF :
8211347
لينک به اين مدرک :
بازگشت