كيفيت زندگي دربيماران نارسايي احتقاني قلب: مقايسه آن با ساير جمعيت ها

Quality of life in congestive heart failur patients: comparing with other groups

مقدمه: نارسايي احتقاني قلب يكي از مهمترين بيماري هاي مزمن در سراسر جهان مي باشد كه بيماران مبتلا به آن با عوامل تنش زاي متعدد جسمي و رواني مواجه هستند كه منجر به كاهش كيفيت زندگي آنها مي شود. اين مطالعه با هدف تعيين كيفيت زندگي بيماران نارسايي احتقاني قلب و مقايسه آن با جمعيت سالم و ساير بيماران مزمن انجام شد. ضمن اينكه ارتباط كيفيت زندگي با شدت بيماري و ساير مشخصات فردي اجتماعي بررسي گرديد. روش: در اين پژوهش توصيفي، كيفيت زندگي 125 بيمار مبتلا به نارسايي احتقاني قلب بررسي گرديد. نمونه گيري از مراكز درماني شهرهاي مراغه و بناب به روش در دسترس انجام شد. براي مقايسه داده ها از 140 جمعيت سالم، 115 بيمار تحت درمان با همودياليز و 106 بيمار مبتلا به سكته مغزي استفاده شد. داده ها با مقياس كيفيت زندگي بيماران مزمن مشتمل بر دو بخش جمعيت شناسي و كيفيت زندگي بيماران مزمن و با روش مصاحبه جمع آوري گرديد. براي تحليل داده ها از آمار توصيفي و استنباطي (آزمون تي مستقل، آزمون كاي دو، تست دقيق فيشر، ضريب همبستگي پيرسون) با استفاده از نرم افزار (SPSS (15 استفاده گرديد. يافته ها: نتايج نشان داد كيفيت زندگي در 49/6% بيماران مبتلا به نارسايي احتقاني قلب مطلوب مي باشد و در زير مقياس كيفيت زندگي، بعد اجتماعي در 83/2% بيماران مطلوب بود در حالي كه ابعاد رواني (63/2%) و جسمي (63/2%) در بيشتر بيماران نارسايي احتقاني قلب نامطلوب بودند. از ميان مشخصات فردي متغيرهاي جنس (p=0/017)، كسر تخليه بطني (شدت نارسايي قلبي) (p=0/001)، وضعيت تحصيلي (p=0/027) و وضعيت تأهل (p=0/009) داراي همبستگي معني دار با كيفيت زندگي بودند. نمره كيفيت زندگي در بيماران نارسايي احتقاني قلبي (21± 134/9) مشابه بيماران همودياليزي (21± 131/3)، ولي از دو گروه جمعيت سالم (28/2 ± 155/2) و سكته مغزي (33/6± 155/8) پايين تر بود. نتيجه گيري: با توجه به اختلال در كيفيت زندگي و ابعاد مختلف آن در بيماران نارسايي احتقاني قلب توصيه مي شود خانواده ها و برنامه ريزان مراقبتي و مسئولين ترتيبي اتخاذ نمايند تا موجب بهبود كيفيت زندگي بيماران گردند.

Introduction: Congestive Heart Failur (CHF( is one of the most important chronic diseases in the world that the CHF patients are faced with various physical and psychological stressfull factors which leads to decreasing quality of life. The aim of this study was to dtermine quality of life in congestive heart failur patients and compaing with healthy people and other chronic diseases. Also it aimed to evaluate relationship between QOL and severity of disease and demographic variables. Method: In this descriptive research, we evaluated the QOL of 125 CHF patients. Sample were selected by conveince method in medical centers of Maragheh and Bonab. For comparing we used 140 healthy people, 115 hemodialysis patients and 106 stroke patients. Data were collected by two parts questionniare; demographic and Quality of Life of Chronic Patient’s Scale. Descriptive and inferential analysis (T-Test, Chi Squared Test, Fisher’s Test, Pearson’s Test( by SPSS 15 were used to analyze the data. Results: The results indicate that quality of life in 49.6%, of CHF patients were desirable, and in quality of life subsecter, social dimension in 83.2% of patients was desirable, while physical dimension (63/2%( and psychological dimension (63.2%( in most of the patients were undesirable. From patients characteristics, sex (p= 0/017(, ejection fraction (p = 0/001(, married status (p=0/009), and educational status (p= 0/027) had significant relationship with QOL. QOL in CHF patients (134/9 ± 21( was similar to hemodialysis (131/3 ± 21(, but was lower than stroke patients (155/8 ± 33/6( and healthy people (155/2 ± 28/2(. Conclusion: In regard to low QOl in CHF patients it is suggested that families and health care planner and managers improve quality of life in CHF patients.