شماره ركورد :
1177177
عنوان مقاله :
مطالعه ي سنت و مدرنيته در نمايشنامه هاي باستان گرا از 1300 تا 1320 (با رويكردي جامعه شناسانه)
عنوان به زبان ديگر :
Study of Tradition and Modernity in Archaic Plays from 1921 until 1941 (With a Sociological Approach
پديد آورندگان :
اميري ديلماني، اميررضا دانشگاه تربيت مدرس تهران - دانشكده هنر , يوسفيان كناري، محمدجعفر دانشگاه تربيت مدرس تهران - دانشكده هنر - گروه ادبيات نمايشي
تعداد صفحه :
19
از صفحه :
32
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
50
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
سنت و مدرنيته , نمايش نامه هاي باستان گرا , ادبيات نمايشي ايران , ميرزاده عشقي
چكيده فارسي :
اين مقاله قصد دارد تا به وسيله ي اقتباس يك الگوي نمايشي از مفاهيم مربوط به جامعه شناسي، سنت، مدرنيته و رابطه ي آن ها را در شماري از متون نمايشي باستان گراي دوره ي پهلوي نخست مورد خوانش قرار دهد. سنت حضور گذشته ي يك جامعه در زمان حال است كه مي تواند در متون كتبي محقق شود. مدرنيته هم در جهان سوم، تقليد هدفمند از استاندارد هاي كشور هاي توسعه يافته است كه مي تواند در وجوه مختلف يك جامعه اعمال شود. برعكس ديدگاه هاي اوليه ي حول اين دو مفهوم، سنت و مدرنيته همواره در تضاد با يكديگر نيستند و گاه حتي مي توانند با يكديگر تركيب شده و در همپوشاني با هم نيز قرار بگيرند. يكي از مهم ترين نمونه هاي اين همپوشاني در دوران ملي گرايي، مثل دوره ي پهلوي نخست محقق مي شود. هدف مقاله ي حاضر اين است كه با روش توصيفي – تحليلي تجلي سنت، مدرنيته و رابطه ي اين دو را در عناصر نمايشي شماري از متون باستان گراي دوره ي پهلوي نخست مطالعه كرده، و نشان دهد كه در اين متون اين دو مفهوم در نقطه ي مقابل يكديگر نبوده، بلكه با يكديگر همپوشاني دارند. دامنه ي پژوهش به شماري از متون باستان گراي دوره ي پهلوي اول محدود مي شود. اين متون از آثار نويسندگاني چون صادق هدايت، ذبيح بهروز، گريگور يقيكيان و از همه مهم تر ميرزاده ي عشقي انتخاب شده اند كه از نظر ملك پور از نويسندگان شاخص اين دوره هستند. اين پژوهش سعي دارد تا به اين پرسش پاسخ دهد كه متون باستان گراي دوره ي پهلوي به وسيله ي كدام يك از عناصر نمايشي همپوشاني سنت و مدرنيته را بازتاب مي دهند؟ به نظر مي رسد كه اين متون در برخي از عناصر نمايشي، از قبيل شخصيت پردازي، زمان، مكان، زبان وكشمكش نمايشي به احضار سنت ها مي پردازند، و به طور همزمان داراي درون مايه ي ناسيوناليستي و قالب ادبي مدرن هستند، كه با آشنايي ايران با تمدن اروپا به كشور وارد شدند. اين همپوشاني باعث مي شود تا اين متون، در عين مدرن بودن، هويت ايراني را در خود حفظ كنند.
چكيده لاتين :
This article intends to study Tradition, Modernity and the relationship between them in the Archaic plays of the Pahlavi era, by a dramatic model, adapted from the sociological concepts. Tradition is the continued existence of the past, in the present time, which can occur in written form. On the other hand, in third world countries, Modernity is the imitation of standards in the developed countries in various aspects of social life. Despite the initial theories about these two concepts, they are not necessarily in contrast with each other, and sometimes they can overlap. An example of this overlap can be found in nationalistic movements, one of which occurred in contemporary Iran, under the ruling of the first Pahlavi king, which lasted until 1941. This article tries to track the reflection of Tradition, Modernity and the relationship between them in the Archaic plays of the the Pahlavi era, with a descriptive and analytic method. It aims to show that in these texts, the two concepts overlap with one another. The scope of the study is limited to playwrights such as Sadegh Hedayat, Zabih Behrooz, Gregory Yeghikian, and most importantly Mirzadeh Eshghi. Malekpour identifies these writers as some of the most prominent ones of this period. This study tries to find out which dramatic aspects of Archaic plays reflect Tradition, Modernity and their relationship? It seems Traditions are reflected in aspects, such as characters, setting, and the theater language. At the same time, these texts are modern because of their literary genre, and their nationalistic theme, which entered Iran after its acquaintance with Europe. This overlap makes Archaic plays both modern and true to their Iranian Identity.
سال انتشار :
1398
عنوان نشريه :
تئاتر
فايل PDF :
8214708
لينک به اين مدرک :
بازگشت