عنوان مقاله :
بررسي جامعهشناسانهي نمايشنامهي آهسته با گل سرخ اثر اكبررادي با تكيه بر آراي لوسين گلدمن
پديد آورندگان :
زارع، نيلوفر دانشگاه تهران - پرديس هنرهاي زيبا , راودراد، اعظم دانشگاه تهران - دانشكده علوم اجتماعي
كليدواژه :
لوسين گلدمن , ساختگرايي تكويني , اكبررادي , آهسته با گل سرخ
چكيده فارسي :
از نظر لوسين گلدمن قصه نه بازتاب سادهي اجتماعي، بلكه شكل هنري همان مسائل اجتماعي است. اثر هنري در پيوند با مسائل اجتماعي و سياسي از فرديت هنرمند فراتر مي رود و او را در ساختار كليِ جامعه اي قرار مي دهد كه در آن زيست و معنايش را از آن اخذ مي كند. روش گلدمن كه ساختگرايي تكويني نام دارد به بررسي منش تاريخي- اجتماعي دلالتهاي اثر هنري مي پردازد تا سويه هاي اجتماعي و سياسي اثر هنري براي خواننده آشكار مي گردد. رويكرد اصلي پژوهش بر مبناي نقد ساختگرايي تكويني نمايشنامه ي آهسته با گل سرخ است و فرضيه ي مقاله اين است كه از طريق ساختارگرايي تكويني مي توان به ابعاد اجتماعي و سياسي اثر هنري پي برد و درام را با حوزه هاي ديگر دانش اجتماعي و سياسي پيوند زد. از همين رو آنچه كه در اين مقاله به عنوان مسئله و به تبع آن پرسش تحقيق، مطرح مي شود اين است كه اگر اثر هنري را در متن اجتماعي و سياسي اي كه در آن پديد آمده مورد خوانش قرار دهيم، آيا ابعاد اجتماعي و سياسي آن و همچنين كاركرد نمادين شخصيت ها مي تواند براي خواننده آشكار شود؟ بررسي ابعاد اجتماعي و سياسي اثر هنري مي تواند خواننده و نيز هنرمنداني كه در تلاش براي اجرايي كردن نمايشنامه هستند را به سوي لايه هاي غيردراماتيك اثر هنري هدايت سازد و همچنين مي تواند براي بازنويسي و روزآمد كردن اثر هنري راهگشا باشد و در حيطهي اجرا نيز كمك كننده باشد تا لايههاي پنهان اجتماعي و سياسي اثر و بعد ديگري از درام سياسي ايران آشكار گردد. اين مقاله مي خواهد راهكاري براي فهم وجوه اجتماعي و سياسي درام ايران را ارائه دهد و از همين رو توجه به نظريه ي ساختارگرايي تكويني گلدمن را براي گشايش اين راه، راهگشا مي داند.