وضعيت امنيت غذايي و عوامل مرتبط با آن در معلمان زن اداره آموزش و پرورش شهر ياسوج

زمينه و هدف: ناامني غذايي به عنوان يك مشكل جدي سلامت عمومي‌ در جهان شناخته شده است و توجه مردم، متخصصين و سياست‌گذاران را به خود جلب كرده است، ناامني غذايي مي‌تواند علاوه بر تأثير سوء بر سلامت جسمي، سلامت اجتماعي و رواني را نيز تحت تأثير قرار دهد، لذا هدف از اين مطالعه ارزيابي و تعيين وضعيت امنيت غذايي و عوامل مرتبط با آن در معلمان زن اداره آموزش و پرورش شهر ياسوج بود. روش بررسي: در اين مطالعه توصيفي‌ـ تحليلي كه در سال 1397 انجام شد، تعداد 400 معلم زن از بين معلمان زن اداره آموزش و پرورش شهر ياسوج به صورت تصادفي ساده و با استفاده از ليست اعداد تصادفي اختصاص داده شده به معلمان، به عنوان نمونه انتخاب شدند. براي بررسي وضعيت امنيت غذايي از پرسشنامه راديمرـ كرنل استفاده شد و براي اندازه‌گيري وزن از ترازوي سكا و اندازه‌گيري قد از قدسنج چوبي استفاده شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌هاي آماري توصيفي، مجذور كاي و واريانس يك طرفه تجزيه و تحليل شدند. يافته‌ها: در مطالعه حاضر، ميانگين و انحراف معيار سني شركت كنندگان 89/ ±6 87/ 37 سال و ميانگين و انحراف معيار نمايه توده‌بدني 70/ 3± 90/ 20 كيلوگرم بر مترمربع بود. يافته‌هاي حاصل از اين مطالعه نشان داد كه از نظر نمايه توده بدني 123 نفر BMI زير 25(8/ 30 درصد وزن نرمال)، 197 نفر BMI 25 تا 30(2/ 49 درصد اضافه وزن) و 80 نفر BMI بيشتر از 30(20 درصد چاق) داشتند. 5/ 70 درصد از معلمان از درجات مختلف ناامني غذايي رنج مي‌بردند و فقط 5/ 29 درصد از زنان مورد مطالعه داراي امنيت كامل غذايي بودند. آنها ناامني غذايي را در خرده مقياس‌هاي خانوار(50 درصد)، فردي(12 درصد) و كودك(5/ 8 درصد) گزارش كردند. در بررسي عوامل مرتبط با وضعيت امنيت غذايي، نتايج حاصل از آزمون‌هاي آماري نشان داد كه وضعيت اقتصادي، وضعيت مسكن، شغل همسر و تحصيلات خود شركت كنندگان، با سه مقياس ناامني غذايي(خانوار، فردي و كودك) ارتباط آماري معني‌‌داري دارد(05/ 0 p). نتيجه‌گيري: نتايج پژوهش حاضر نشان داد كه درجاتي از ناامني غذايي در بخش بزرگي از جامعه معلمان زن وجود دارد كه عوامل اجتماعي و اقتصادي نيز نقش مهمي‌ را در اين ناامني غذايي بازي مي‌كنند. به نظر مي‌رسد بتوان با سياستگذاري‌ها و راهكارهاي اجرايي مناسب در زمينه بهبود اين معضل گام برداشت.