عنوان مقاله :
بررسي تاريخ نگاري ايدئولوژيك و مؤلفه هاي رئاليسم سوسياليستي در مجموعه "از رنجي كه مي بريم" (با رويكرد سبك شناسي انتقادي) مطالعه موردي: دره ي خزان زده و زيرابي ها
عنوان به زبان ديگر :
Investigating Ideological Historiography and Components of Socialist Realism in The collection 'az rangi ke mibarim"(With a Critical Stylistics approach)
پديد آورندگان :
نيك سير، زهره دانشگاه مازندران , حسن پور آلاشتي، حسين دانشگاه مازندران - د انشكده علوم انساني و اجتماعي- گروه زبان و ادبيات فارسي , درپر، مريم دانشگاه كوثر بجنورد , روحاني، مسعود دانشگاه مازندران
كليدواژه :
سبك شناسي انتقادي , آل احمد از رنجي كه مي بريم , حزب توده , رئاليسم سوسياليستي
چكيده فارسي :
سبكشناسي انتقادي با تحليل لايههاي مختلف متن، در پي شناسايي مفاهيم پنهان در زير سطح زبان و كشف ايدئولوژي حاكم بر آن است. متون ادبي سوسياليستي به تأسي از ادبيات سوسياليستي شوروي و توسط حزب توده كه نمايندهي ماركسيسم در ايران و يكي از مهمترين جريانهاي سياسي در ايران سال هاي 1320 -1332 بود، در ادبيات داستاني ايران رواج يافت. اين حزب به عنوان حامي ادبيات چپ، اكثر قريب به اتفاق نويسندگان و روشنفكران جامعه را جذب كرد و سبك نوشتاري آنها را مطابق با بيانيهي خويش تعيين نمود. آل احمد نيز يكي از نويسندگاني است كه به حزب گرايش يافت و مدتي به عضويت آن درآمد. وي مجموعهي «از رنجي كه ميبريم» را در دوران حضورش در حزب توده نگاشت. در اين پژوهش دو قطعهي ابتدايي و به هم پيوستهي اين مجموعه به نامهاي «درهي خزانزده» و «زيرابيها» در چارچوب الگوي سبكشناسي انتقادي، مورد تجزيه و تحليل قرار ميگيرد. پژوهش پيش رو در پي تبيين موضع نويسنده و چگونگي و ميزان انعكاس آموزههاي سوسياليستي در متن اي دو روايت است. تعيين ژانر نيز از كاركردهاي سبكشناسي انتقادي است كه به عنوان يكي ديگر از اهداف اين پژوهش مد نظر قرار دارد. نتيجه، حاكي از آن است كه عملكرد نويسنده در بازتاب واقعهاي تاريخي، از نوع تاريخنگاري ايدئولوژيك و روايت «درهي خزان زده» روايتي در چارچوب الگوي سوسياليستي است اما روايت «زيرابيها» فاقد آموزههاي سوسياليستي است و آن را مي-توان روايتي پسااستعماري با درونمايهي تبعيد و مهاجرت دانست. ژانر روايتها نيز با توجه به بنمايهي تاريخي آنها ناداستان است.
چكيده لاتين :
Critical stylistics, by analyzing different layers of text, seeks to identify concepts beneath the surface of language and to discover its dominant ideology. Socialist literary text were introduced in to Iranian fictional literature by soviet socialist literature and by the tudeh party, which reperesented Maxism in Iran and one of the most important political currentsin Iran during the years 1320-1332. This party As a supporter of leftist literature, it overwhelmingly absorbed writers and intellectuals in the community and determined their writing style according to their own statement. Al ahmad is also one of the writers who joined the party and became a member for some time. He wrote a series of during his time in the tudeh party “Az ranji ke mibarim”. In this research, two elementary and interrelated parts of this series, namely “darreh khazan-zadeh” and “zirabi-ha” are analyzed within the framework of critical stylistics. The present study seeks to explain the anothers position and how and how socialist teachings are reflected in the text of two narratives. Genre determination is also a critical stylistic function that is considered as another objective of this research. The result implies that the anothers performance in reflecting historical historiography and the “darreh khazan zadeh” narrative within a socialist doctrines and it can be considered a post-colonial narrative with theme of exile and immigration. The genre of narrative is also untrue given their historical content is nonfiction
عنوان نشريه :
پژوهشنامه مكتب هاي ادبي-دانشگاه مازندران