عنوان مقاله :
تأثير فضاي معماري مدرن در وسعتبخشيدن به دامنۀ آگاهي ناظر و ريشهيابي آن در نظريۀ تن - آگاه مرلوپونتي
پديد آورندگان :
حقير ، سعيد دانشگاه تهران ، پرديس هنرهاي زيبا - دانشكده معماري , مسئلهگو ، مهسا سادات دانشگاه تهران، پرديس هنرهاي زيبا - دانشكده معماري
كليدواژه :
تن - آگاه , مرلوپونتي , معماري , مدرن , ادراك
چكيده فارسي :
بيان مسئله: براساس دوگانهانگاري دكارتي، انسان و جهانِ اطراف او به دو موضوع جدا از هم تفكيك شدند؛ تفكيكي كه با اصرار بر بصرمحوري محيطهاي مدرن امروزي بيشتر مورد توجه قرار گرفته است. پديدارشناسانِ بسياري در پي زدودن اين فاصله بودند، از جمله موريس مرلوپونتي كه با طرح نظريۀ تنآگاهي، حضور تن را موضوع بلافصلِ آگاهي معرفي كرد. شايد بتوان اينگونه گفت كه ايدۀ دوگانهانگاري در هنر و معماري بيشتر بدين دليل فراگير شده است كه پيام اثر هنري و شكلگيري آن براساس نقد، در اين دوران، ناديده گرفته و همزمان يكپارچگي حواس هم ناديده انگاشته شده است. هدف: هدف اين مقاله شناخت مفهوم تنآگاهي و تأثير آن بر افزايش غناي ادراك محيط است. بدين منظور پرسش اصلي تحقيق بدين صورت مطرح ميشود: آيا فضاي معماري مدرن باعث وسعت بخشيدن به دامنۀ آگاهي انسان ميشود؟ روش تحقيق: اين مقاله، با راهبرد تحقيق كيفي و با رويكرد تفسيرگرايي، سعي دارد از طريق تبيين مفاهيمي چون شناخت، ادراك، تجربه، آگاهي و بدنمندي در معماري و ارتباط آنها با هم، اثر معماري مدرن بر آگاهي ناظر را مشخص كند. نتيجهگيري: تمايز در فرم، بهعنوان يكي از اثرات برآمده از نقد (بهعنوان بنيان تفكر مدرن)، در جنبههاي مختلف معماري مدرن ديده ميشود و در كنش با مخاطب در شكلگيري شناخت و ادراك آگاهانه او مؤثر است. فرم، بهعنوان زبان نقد در معماري مدرن، باعث شناختي است كه به مفهوم ادراك و تجربه آگاهانه وابسته است و اين خود به مفهوم بدنمندي وابستگي دارد. به نظر ميرسد كه در معماري حواس براي تن و ادراك مانند تابلويي كوبيستي است كه در آن سوژۀ تابلو فرمِ فضا است. بر اين مبنا، آگاهي خاستگاه فرايند ادراك نيست، بلكه نتيجۀ آن است. معماري مدرن تنها ابژۀ شناخت نيست، بلكه ابزاري براي شناخت و گسترش آگاهي و جزئي از بدن ما براي ادراك جهان است.