عنوان مقاله :
مرزهاي مفهومي فرم در معماري
پديد آورندگان :
عادلي ، سميرا دانشگاه شهيد باهنر كرمان - دانشكده هنر و معماري صبا - مربي گروه مهندسي معماري , نديمي ، هادي دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكدۀ معماري و شهرسازي
كليدواژه :
فرم , شناخت معماري , مرز مفهومي , انديشۀ فلسفي , ميدان فرم
چكيده فارسي :
بيان مسئله: فرم، مفهومي بنيادين در گفتمان معماري است كه متأثر از تحول انديشۀ معماري دستخوش تحولات متعددي شده است. انباشت غير نظاممند مفاهيم فرم در گفتمان معاصر، ابهام و پيچيدگي معنايي فرم را موجب شده است. از سوي ديگر عدم توجه به ماهيت پوياي فرم و شناخت ناكافي از نيروهاي مؤثر بر تحول آن، فرم را همچون مفهومي منجمد نمايان ساخته و كارايي آن را در پاسخگويي به مسائل امروز معماري با ترديد همراه كرده است. اهداف پژوهش: اين مقاله درپي بنانهادن بستري نظري است كه ضمن وضوحبخشي و ساماندهي بدين مفهوم گونهگون، پويايي مفهومي آن را نيز تضمين كند. روش پژوهش: اين پژوهش با استناد به رهيافت تبارشناسي فوكو به انجام رسيده است. نخست شرايط شكلگيري مفهوم فرم از مبدأ پيدايش آن در انديشۀ فلسفي بررسي شده، سپس با تكيه بر دستاوردهاي حاصل به نظريههاي جريانساز معماري رجوع شده است. پس از كدگذاري و مقولهبندي، تحولات بنيادين مفهوم فرم و شرايط و پيامد تحول آنها تحليل و نقدي از وضعيت امروز فرم ارائه شده است. نتيجهگيري: يافتهها نشان ميدهد تحول مفهوم فرم ريشه در تحول شناخت معماري از سه منظر هستيشناسي، زيباييشناسي و معرفتشناسي دارد. در ميان اين نيروها، معرفتشناسي و تحليل نحوۀ شناخت انسان مهمترين عامل تحول فرم از گفتمان پيشامدرن تا دوره معاصر بوده است. تحول شناخت معماري به شكلگيري شش مرز مفهومي فرم مشتمل بر جلوه، ايده، گونه، ساختار، معنا و قابليت انجاميده است كه هريك ناگزير از اقتضائات شناختي، فهم معماري را به وجوه خاصي از آن محدود كردهاند. در چنين وضعيتي با طرح مفهوم «ميدان فرم» تلاش شده ضمن ايجاد بستري براي ساماندهي مفاهيم فرم و تضمين و پويايي اين مفهوم، متناسب با تحولات شناختي، دستيابي به فهمي جامع از معماري نيز تضمين شود.