ارزيابي عوامل اجتماعي، زمينه ساز طلاق عاطفي و ارائه راهبردهاي مناسب جهت كاهش ميزان طلاق عاطفي

Evaluating social factors, providing emotional divorce and presenting appropriate strategies for reducing emotional divorce

پژوهش حاضر با هدف ارزيابي عوامل اجتماعي،زمينه ساز طلاق عاطفي و ارائه استراتژي هاي مناسب جهت كاهش ميزان طلاق عاطفي در شهر تنكابن صورت گرفته است.پژوهش حاضر از نظر هدف كاربردي و از نظر ماهيت و روش توصيفي از نوع پيمايشي است.جامعه آماري پژوهش حاضر شامل كليه مراجعين به بخش مشاوره كلانتري شهر تنكابن در سال 1397 است كه با استفاده از جدول تعيين حجم نمونه كرجسي و مورگان تعداد 131 نفر با روش نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شدند.ابزار سنجش در اين پژوهش شامل پرسش نامه محقق ساخته مي باشد.همچنين پايايي با استفاده از آلفاي كرونباخ محاسبه شد و 0/83 است كه مورد تاييد قرار گرفت.به منظور تجزيه و تحليل داده ها از ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون چندگانه استفاده شد.بر اساس يافته ها رابطه معناداري بين متغيرهاي رضايت جنسي،همسان همسري و وضعيت مالي با طلاق عاطفي وجود دارد به اين صورت كه رابطه معكوس بين رضايت جنسي بالا و كاهش طلاق عاطفي،رابطه معكوس بين همسان همسري بالا و كاهش ميل به طلاق عاطفي و رابطه مستقيم بين افزايش وضعيت مالي با افزايش طلاق عاطفي وجود دارد.لذا با توجه به فرضيه هاي پژوهش نتيجه ميگيريم رابطه معناداري بين متغيرهاي رضايت جنسي،همسان همسري و وضعيت مالي با طلاق عاطفي زوجين وجود دارد.

The present research aimed evaluating social factors that provide emotional divorce and presenting appropriate strategies for reducing emotional divorce in the Tonekabon city. This study is an applied research and conducted by a "survey" method. Statistical society of this study is the whole Clients to the Police Advice Section in Tonekabon city in 1397 that were determined 131 persons by krejcie and Morgan table by Simple random sampling method. The instrument of measurement in this research is a researcher-made questionnaire. Also, reliability was calculated by using Cronbach's alpha and 0.83 was confirmed. In order to analyze the data were used Pearson correlation coefficient and multiple regressions. According to the findings, there is a significant relationship between the variables of sexual satisfaction, homogeneity of spouses and financial status with emotional divorce; this means that exist a The inverse relationship between high sexual satisfaction and the reduction of emotional divorce, inverse relationship between high homogeneity of spouses and diminished desire for emotional divorce and a direct relationship between increasing financial status and increasing emotional divorce. Therefore, according to the research hypotheses, we conclude that there is a significant relationship between the variables of sexual satisfaction, homogeneity of spouses and financial status with the emotional divorce of couples.