عنوان مقاله :
پديدارشناسي هرمنوتيكي به مثابه يك روش در فلسفهي مارتين هيدگر
عنوان به زبان ديگر :
Hermeneutical Phenomenology as a Method in Philosophy of Martin Heidegger
پديد آورندگان :
حسيني، علي دانشگاه ياسوج - دانشكده ادبيات و علوم انساني، كهگلويه و بوير احمد، ايران , حسين پور، مهناز دانشگاه ياسوج - دانشكده ادبيات و علوم انساني، كهگلويه و بوير احمد، ايران
كليدواژه :
پديدارشناسي , هرمنوتيك , پديدارشناسي , هرمنوتيك , دازاين
چكيده فارسي :
موضوع اصلي كه هيدگر در فلسفه خود مطرح ميكند وجود است. در نظر وي، وجودشناسي بعد از افلاطون و ارسطو در مسير فراموشي قرار گرفته و جاي خود را به معرفتشناسي داده است. بيتوجهي به معناي حقيقي وجود و اهتمام به موجود و ماهيت آن، احساس ناخشنودي را در هيدگر برانگيخت و باعث شد او محور فلسفه خود را بر وجودشناسي بنا نهد و براي فراتر رفتن از مفهوم وجود و رسيدن به حقيقت عيني و انضمامي وجود تلاش فراواني كند. هيدگر براي رسيدن به اين منظور به دنبال راهي براي شناسايي وجود است؛ به همين دليل به انسان رو ميآورد. از منظر او، انسان تنها موجودي است كه توانايي پرسش از وجود را دارد و تنها پديداري است كه ميتواند به همه پديدارها معنا ببخشد. هيدگر وجودشناسي خود را با تحليل وجودي انسان يا تحليل اگزيستانسيال آغاز ميكند و با روش پديدارشناسانه قصد دارد خصوصيات و احوالات وجودي انسان را به تصوير بكشد. لازمه اين نوع شناسايي وجود، تحليل اگزيستانسي است كه به سمت هرمنوتيك هدايت كند. هيدگر پديدارشناسي را روش بازگشت به سمت وجود و هرمنوتيك را نيز وجه وجودي انسان و روشي براي مسأله هستي ميداند؛ از آنجا كه وجودشناسي بايد در پي يافتن معناي وجود از طريق پديدارشناسي هرمنوتيكي وجود انسان باشد، به وابستگي وجودشناسي، پديدارشناسي و هرمنوتيك در فلسفه هيدگر ميرسيم. پژوهش حاضر در پي بررسي پيوند هرمنوتيك و پديدارشناسي و تحليل پديدارشناسي هرمنوتيكي به عنوان يك روش در فلسفه هيدگر براي شناسايي وجود است. روش به كار رفته، كتابخانهاي است و مطالب مقاله با مطالعه منابع و آثار مختلف و نيز تحليل و تبيين آنها جمعآوري شده است.
چكيده لاتين :
Main issue in Heideger philosophy is existence .in his theory, exestionology (ontology)after platoon and Aristotle has been forgotten and replace with epistemology. Inattention or having no regard to truth meaning of existence and paying attention or focusing on existent(extant, creature) and its essence has raise uncomfortable feeling in Heidegger, and made hem to construct its philosophical axes on existionology and employing mush effort to going beyond the perception of existence and reaching to the subjective and adjunctive meaning. Hidiger to fulfillment of this purpose was looking for a way or solution to cognition of existence. So he focus his attention on humanity(human being) because , from his points of views , human being is only creature that is of ability of question about existence and is only visibility(creature) who made other visible (creatures) meaningful. in this line with, Heidegger start his existionology with existentialanalys is of human and his going to illustrate existential specifications and statesof human. So requisite of this cogitation of existence is existential analysis that guider to hermeneutic. From Heidegger opinion, Phenomenology is way of return to existence and he regard or look hermeneutic as existential aspect of human and a method for ontology problem. Since exestionology (ontology) must be looking for finding of existence by hermeneutic phenomenology of human being, so we find the depending of existionology.
عنوان نشريه :
هستي و شناخت