شناسايي ظرفيت‌هاي مشترك بين سازمان بهزيستي و ناجا در پيشگيري از اعتياد به مواد مخدر در شهرستان شهريار

The explanation of sociological factors affecting the couples’ tendency to divorce in Shahriar

مسئله اعتياد در جهان امروز از مسائل مهم اجتماعي است كه در بيش‌تر كشورها به‌صورت مشكل عمده‌اي مطرح شده و كشور ما نيز از اين آسيب اجتماعي در امان نمانده است. اعتياد به مواد مخدر علاوه بر زيان‌هاي جدي و خطرناك جسمي از قبيل ابتلاء به بيماري­هاي عفوني واگيردار، مشكلات فراوان اجتماعي و اقتصادي و هدر رفتن سرمايه­هاي كلان مادي كشورها و سقوط بسياري از ارزش­ها و هنجارهاي فرهنگي و اخلاقي را به دنبال داشته است. هدف پژوهش حاضر شناسايي ظرفيت‌هاي مشترك بين سازمان بهزيستي و ناجا در پيشگيري از اعتياد به مواد مخدر در شهرستان شهريار است. پژوهش حاضر از جمله پژوهش‌هاي كيفي و از منظر هدف كاربردي است. يافته‌هاي اين پژوهش نشان داد كه نيروي انتظامي با همكاري‌هاي سازمان بهزيستي مي‌توانند علاوه بر بهره­مندي از امكانات و توانمندي­هاي درون­سازماني از ظرفيت­ها و قابليت­هاي مردمي و مشاركت آنان در امر پيشگيري از جرايم به‌خصوص جرايم مواد مخدر و روان­گردان كمال استفاده را ببرد. هم‌چنين اطلاع‌رساني مشترك، برگزاري كلاس‌هاي آگاه‌سازي مشترك و جمع‌آوري معتادان از جمله اقداماتي است كه هر دو سازمان مي توانند با همكاري يكديگر انجام دهند.

This study aims at explaining the sociological factors affecting the tendency of couples to divorce in Shahriar. The research method was survey and statistical population includes all the couples referring to divorce reduction centers in Shahriar. According to Morgan and Krejcie, 317 subjects were selected from 1802 persons, and data were gathered by using a questionnaire. To determine the influence of each variable on the couples’ tendency, the multivariate regression test was applied while using SPSS version 19, and to investigate causal relationships of variables and tendency to divorce, LISREL software was used. The results showed a positive and significant relationship between other people’s interfering with the couples’ lives, the couples’ not satisfying each other’s expectations, the couples’ different social status, and a positive impression of consequences of divorce on the one hand, and tendency to divorce on the other hand. Among these variables, different opinion and other people’s interfering with the couple’s lives were the most influential and the least influential respectively.