تبيين چارچوب مفهومي اهداف دوره‌هاي تحصيلي از منظر اسناد تحولي

پژوهش حاضر با هدف تبيين چارچوب مفهومي اهداف دوره‌هاي تحصيلي از منظر اسناد تحولي انجام شده است. از نظر نوع در دسته پژوهش‌هاي كاربردي قرار دارد و روش آن پژوهش فلسفي از نوع اول (تفسير مفهوم) است. اين پژوهش به دنبال پاسخ‌گويي به اين پرسش است كه از منظر اسناد تحولي، صورت‌بندي اهداف از چه چارچوب مفهومي تبعيت مي‌كند؟ و اين چارچوب چگونه در صورت‌بندي اهداف ساحت علم و فناوري به كار گرفته شده است؟ براي بررسي اسناد تحولي نيز از روش تحليل متن (تحليل اسنادي) به شيوه استقرايي استفاده شد. يافته‌هاي حاصل از تحليل اسناد تحولي نشان مي‌دهد، چارچوب مفهومي اهداف دوره‌هاي تحصيلي تابع رويكرد كل‌نگر است و از اين ظرفيت برخوردار است كه به‌صورت تلفيقي (پيوند ميان ساحت‌هاي تربيت) و در حركتي دايره‌وار و توسعه‌يابنده در دوره‌هاي تحصيلي حركت كند. در اين جهت‌گيري، ابعاد شناختي، غيرشناختي و قلمروهاي معرفتي (ساحت‌هاي تربيت) در صورت‌بندي اهداف يكپارچه مي‌شوند و اين امكان را به وجود مي‌آورند كه توانايي‌ها و صفاتي كه به‌تدريج و در فرايند تربيت كسب مي‌شوند، به‌صورت لايه‌اي متراكم شوند و در قالب هويت شخصي منعكس گردند. بررسي اهداف ساحت علم و فناوري بر اساس چارچوب مفهومي موردنظر نشان داد كه سه بعد غيرشناختي، شناختي و قلمرو معرفتي در صورت‌بندي اهداف موردتوجه قرار گرفته است و از اين نظر چارچوب مفهومي از قابليت به‌كارگيري در عرصه عمل برخوردار است.