بررسي عوامل مرتبط با ميزان گرايش به تخلف از قوانين راهنمايي و رانندگي ( مورد مطالعه: دانشجويان دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تبريز)

Investigating the factors related to the rate of inclination of driving laws (Case study: Students of Faculty of Social Sciences of Tabriz University)

تخلف رانندگي يكي از مسائل اجتماعي مهم در تمام دنيا و به ويژه كشورهاي در حال توسعه است. رفتار ترافيكي به عنوان بخشي از فرهنگ عمومي بيان كننده ميزان تبعيت يا عدم تبعيت افراد يك جامعه از قوانين راهنمايي و رانندگي، هنجارهاي ترافيكي و معيارهاي ضروري براي تردد و جابجايي افراد و وسايل نقليه است. اين پژوهش با هدف بررسي عوامل مرتبط با ميزان گرايش به تخلف از قوانين راهنمايي و رانندگي در بين دانشجويان دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تبريز به انجام رسيده است؛ روش پژوهش پيمايش و جامعه آماري كليه دانشجويان دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تبريز در سال 1394 است كه براساس فرمول كوكران 200 نفر از دانشجويان به عنوان نمونه آماري براي گردآوري اطلاعات انتخاب شدند. نتايج پژوهش حاكي از اين است كه بين سرمايه اجتماعي و گرايش به تخلف از قوانين راهنمايي و رانندگي رابطه مثبت وجود دارد كه اين رابطه معني دار نمي باشد؛ همچنين بين ميزان كنترل اجتماعي و گرايش به تخلف از قوانين راهنمايي و رانندگي رابطه معكوس و معني دار در سطح اطمينان 99 درصد وجود دارد. به عبارتي ديگر هر چه ميزان كنترل اجتماعي افزايش پيدا مي كند، ميزان گرايش به تخلف از قوانين راهنمايي و رانندگي كاهش پيدا مي كند. در نهايت نتايج حاكي از اين است كه ميانگين گرايش به تخلف از قوانين راهنمايي و رانندگي در بين دانشجويان زن و مرد متفاوت و در سطح اطمينان 99 درصد معني دار مي باشد.

Driving violations is one of the most important social issues in the world, and especially in developing countries. Traffic behavior as part of a public culture reflects the degree of adherence or non-compliance of people in a community with traffic laws, traffic norms and standards for the movement of people and vehicles. The purpose of this study was to investigate the factors related to the rate of inclining traffic laws among the students of the Faculty of Social Sciences of Tabriz University; the research method was survey and the statistical population of all students of the Faculty of Social Sciences of Tabriz University in 1394, based on For the Cochran formula, 200 students were selected as a statistical sample for collecting data. The results of this research indicate that there is a positive relationship between social capital and the tendency towards violation of traffic laws that this relationship is not meaningful; there is also an inverse relationship between the amount of social control and the tendency towards violation of traffic laws. There is a significant 99% confidence level. In other words, as social control increases, the rate of inclining traffic laws decreases. Finally, the results indicate that the average tendency to violations of driving laws vary between male and female students and is 99% confident.