مديريت سود به‌منزلۀ موضوعي اخلاقي (با توجه به نظريۀ استدلال اخلاقي كلبرگ)

اهميت دستاوردهاي نظريۀ كلبرگ (Kohlberg) در مديريت سود هنگامي آشكار مي‌شود كه با سؤالاتي دربارۀ چگونگي رفتار افراد ارتباط پيدا مي‌كند. اين نظريه را مي‌توان يك تحليل توصيفي دانست كه تلاش مي‌كند پيشرفت اخلاقي افراد را توصيف كند. يكپارچه‌سازي اصول اخلاقي توصيفي و هنجاري به‌نوبۀ خود باعث مي‌شود براي بررسي استدلال اخلاقي مدير از روشي مفيدتر استفاده شود. هدف پژوهش حاضر اين است كه اخلاق را در مديريت سود در جامعۀ دانشگاهي با توجه به نظريۀ كلبرگ معرفي و تبيين كند. از اين رو، كوشيده‌ايم با تحليل اين نظريه، بينشي دربارۀ مفاهيم كليدي مسئله اخلاق در مديريت سود ارائه كنيم. روش تحقيق حاضر، توصيفي و رويكرد آن، نظري است. اين پژوهش به دنبال ارتباط نظريۀ استدلال اخلاقي كلبرگ به‌منزلۀ رويكردي در فرآيند بررسي پيشينه و استدلال‌هاي نهفته در اخلاق مدير در مديريت سود است. اين نظريه توضيح مي‌دهد كه افراد چگونه احساس درست يا غلط بودن را تعيين و توجيه مي‌كنند. به‌طور كلي، نتايج پژوهش در راستاي بينش‌هاي مفهومي دربارۀ اخلاق در مديريت سود است و ارتباط اخلاق مديران در مديريت سود را با مدل استدلال اخلاقي كلبرگ مطرح مي‌كند. بر اين اساس، مي‌توان از ديدگاه نظري، مفاهيم بيشتري را دربارۀ استدلال اخلاقي در موضوع مديريت سود بررسي و تحليل كرد.