مطالعه رابطه توانمندسازي روانشناختي با سالمت رواني زنان سرپرست خانوار شهر رشت

مقدمه: يكي از مهمترين دغدغههاي زنان سرپرست خانوار در كشورهاي مختلف عدم حمايت از سوي اطرافيان و نهادهاي ذيربط ميباشد. در واقع، اين افراد همواره در خطر مشكالت روحي و احساسي قرار دارند و از همين رو، توجه به شرايط زندگي آنها بسيار حياتي ميباشد. روش پژوهش: جامعه آماري پژوهش زنان كميته امداد امام خميني )ره( شهر رشت در سال 1397 بودند. به منظور اندازهگيري حجم نمونه از جدول مورگان استفاده گرديد و در نهايت تعداد 381 نفر به روش نمونهگيري غيرتصادفي دردسترس انتخاب شدند. در اين تحقيق از پرسشنامههاي توانمندسازي روانشناختي اسپريتزر، و سالمت روان گلدبرگ و ميلر استفاده گرديد. در نهايت، بعد از در نظر گرفتن مقدار خطاي توزيع پرسشنامههاي، تعداد 403 پرسشنامه صحيح توسط محقق دريافت شد. تجزيه و تحليل دادههاي بدست آمده نيز از روش مدل معادالت ساختاري با استفاده از نرمافزارهاي آماري 21 SPSS و 3-PLS انجام گرفت. يافتهها: نتايج نشان داد كه بين تمامي ابعاد توانمندسازي روانشناختي )شايستگي، خودمختاري، تاثيرگذاري، معنيدار بودن و اعتماد( و تمامي ابعاد سالمت رواني )شامل سالمت جسماني، رواني، اجتماعي و محيطي( در سطح معناداري 131/25( 05/0>P ) در زنان سرپرست خانوار رابطه مثبت و معناداري وجود دارد. بحث و نتيجهگيري: مطابق با يافتههاي تحقيق حاضر، برنامه آموزش توانمندسازي روانشناختي زنان سرپرست خانوار با بهكارگيري سيستماتيك دانشها، مهارتها، نگرشها و ارزشها ميتواند موجب رشد و شكوفايي زنان در ايفاي نقش خود به عنوان عضوي از خانواده شده و با جلوگيري از درماندگي در تصميمگيريهاي زندگي، باعث بهبود تسلط و كنترل بر زندگي شخصي و باال بردن كيفيت زندگي خانوادگيشان شود.