چكيده فارسي :
فرايند آموزش را ميتوان به مثلثي تشبيه كرد كه سه ضلع آن را استاد، دانشپژوه (اعم از دانشآموز و دانشجو) و فناوري آموزشي تشكيل ميدهد و هريك از اين سه ضلع در جاي خود از اهميت وافر برخوردارند. نحوه تعامل اين سه ميتواند نوع آموزش را مشخص كند.
آموزش ميتواند تسليمي ـ حفظي باشد، به گونهاي كه در كلاس درس هرچه استاد ميگويد و مينويسد، دانشپژوه، كه گويي سلب اختيار شده است، همچون وحي مُنزل بپذيرد و در ذهنش بايگاني كند. در اين شيوه، معلم و دانشآموز هر دو راضي خواهند بود، ولي اين دانشآموز ديگر خلاق نيست؛ تنها انباني از دانستههايي است كه در عمل بهكار نميآيد. در نتيجه، آنگاه كه توقع ميرود دست بگشايد و طرحي نو دراندازد، ميايستد و نگاه ميكند. در عرصه عمل كار او تقليد است و در عرصه نظر تنها ريزهخوار آنچه در جزوهاش نوشته است و اگر جزوهاش را بگيري چيزي برايش باقي نميماند. كتابخانههايمان را اگر نگاه كنيم در آنها از اين دست جزوههاي دوران تحصيل كم نخواهيم يافت. هرچه بيشتر خوانديم كمتر آموختيم.