عنوان مقاله :
فلسفۀ مرگ و نسبت آن با زندگي در انديشۀ شاعران عارف
پديد آورندگان :
محمدي ، فرهاد دانشگاه كردستان
كليدواژه :
مرگ , زندگي , رستاخيز , عرفان , شعر فارسي
چكيده فارسي :
مهمترين عاملِ شكل گيري فلسفه و گرايش انسان به تفكّر و انديشيدن، مرگ است. اگر مرگ نبود، انسان هيچ گاه به »بودن « و »فلسفۀ هستيِ خويش « نمي انديشيد؛ از اين رو اساس جهان بيني هر انساني در چگونگي نگرشِ او به مرگ خلاصه مي شود. شاعرانِ عارف در كنار ديدگاه الهياتي و عرفاني كه به مسألۀ مرگ داشته اند و فلسفۀ وجودي مرگ را با رويكرد عرفاني تبيين كردهاند، از منظر روان شناسي و اجتماعي نيز به موضوعِ مرگ و مرگ انديشي نگريسته اند و به عوامل ترسِ انسان از مرگ و حالاتِ رواني كه از مرگ انديشي به فرد دست مي دهد و نيز تأثير وضعيّتِ اجتماعي افراد در روي آوردن به مرگ انديشي اشاره كرده اند. در شعرِ اين شاعران، مرگ يكي از اركان مهّم به شمار مي رود كه مضامين و مفاهيم اصلي جهانبينيِ آنان با مرگ و مرگ انديشي ارتباط نزديك و انكارناپذيري دارند. مفاهيمي چون »عزلت گزيني «، »دنيا ستيزي «، »اغتنام فرصت «، »ناپايداري دنيا «، »زود گذري عمر « و »نصيحت و تعاليمِ اخلاقي « همگي در پيوند با مسألۀ مرگ معنادار ميشوند.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه عرفان
عنوان نشريه :
پژوهشنامه عرفان