عنوان مقاله :
بازانديشي در راهبرد بازدارندگي با كاربست نظريه سازه انگاري
پديد آورندگان :
متقي ، ابراهيم دانشگاه تهران , ملكي عزين آبادي ، روح الله دانشگاه تهران
كليدواژه :
بازدارندگي , بازدارندگي پيچيده , سازهانگاري , هويت , دانش جمعي
چكيده فارسي :
يكي از موضوعات اصلي در مورد راهبرد بازدارندگي، عقلانيت و منطقي بودن دشمنان است كه بهعنوان يك نظريه و راهبرد، از ديرباز وجود داشته، ولي در نظام بينالملليِ معاصر ابعاد جديدي به خود گرفته است. در راهبرد بازدارندگي، منطقي بودن دشمنان مفروض گرفتهشده است بنابراين، اگر دشمنان منطقي نباشند، بازدارندگي غيرممكن خواهد بود. درواقع، اگر دشمنان منطقي نباشند، هيچكدام از راهبردهاي بازدارندگي كارساز و ممكن نخواهند بود. بنابراين سؤال اصلي پژوهش حاضر آن است كه درك متفاوت كنشگران بينالمللي از منطق و عقلانيت چه تأثيري بر راهبرد بازدارندگي بهعنوان يكي از مهمترين دغدغههاي كشورهاي جهان خواهد داشت؟ اين مقاله، با هدف پاسخ به اين سؤال، با مفروض گرفتن پيچيده شدن راهبرد بازدارندگي در عصر كنوني و در چارچوب نظريه سازهانگاري در تلاش براي اثبات اين فرضيه است كه «در راهبرد بازدارندگي پيچيده، از يكسو، به هر ميزان كه دانش جمعي مشترك و ويژگيهاي ساختاري مشابه، ميان كنشگران، متقارنتر باشد، روابط نيز خطيتر خواهند بود و احتمال كاركردِ مطلوب راهبرد بازدارندگي افزايش مييابد؛ از سوي ديگر، هر چه اجزاي مختلف ساختار اجتماعي بازدارندگي تقارن كمتري داشته باشند و كنشگرانِ بيشتري در آن دخيل باشند، احتمال تبديل راهبرد بازدارندگي به سيستم خود مخرب، افتادن در دام بازدارندگي و مواجهشدن با چالش امنيتي بيشتر ميشود». اين مقاله با روش توصيفيتحليلي و با استفاده از منابع كتابخانهاي در راستاي اثبات اين فرضيه گام برميدارد.
عنوان نشريه :
مطالعات بين رشته اي دانش راهبردي
عنوان نشريه :
مطالعات بين رشته اي دانش راهبردي